پنج رباعی از بیژن ارژن

تاریخ ارسال : 28 اسفند 03
بخش : قوالب کلاسیک
۱
او بر لب تیز تیغهی شمشیری
افتاده کنار جنگجوی پیری
آرام-آرام میکشاند خود را.
آنک حلزون و اینچنین تصویری
۲
یا چهرهی پژمرده به دنیا آورد
یا خاک ترکخورده به دنیا آورد
آه از خاکی که سالهای سال است
فرزندانی مُرده به دنیا آورد
۳
"ه"حرف نخست داستان هیچ است
این حرف گرهخورده، نشان هیچ است
"ه" جغد سیاهیست که بر ویرانه
هو میکشد و نگاهبان هیچ است
۴
پشت سر هم، شبم گره خورده به هم
زنجیر هزار غم گره خورده به هم
پشت بیشه بوی شغالان کم بود-
شاخ دو گوزن هم گره خورده به هم؟!
۵
من آنکه هنوز روبهروی دره
آن گمشده در هزارتوی دره
آن ماه مچاله، کاغذ باطله نیست
فریاد من است در گلوی دره
لینک کوتاه : |
