ویرگول ها به کنار ! آمدنم آمده "تو" ببیند ؛ سروده آفاق شوهانی / منصور خورشیدی

تاریخ ارسال : 4 آبان 89
بخش : بررسی کتاب
بررسی : ویرگول ها به کنار ! آمدنم آمده "تو " ببیند
سروده ی : آفاق شوهانی
منصور خورشیدی
ویرگول ها به کنار ؛ آمدنم آمده تو ببیند
انتشارات داستان سرا
1388
وزی که خواستن را سخت می خواستی
و روزی که من خواستم کنار می خواهم جان بدهم
شعر : 1
در همین دو سطر آغازین شاهد یک حرکت شاعرانه هستیم . " واج آرایی " نقطه ی کلیدی سطر ها ، واج های ( خ ، س ، ت ، ن ) به صورت پیوسته کنار هم بنویسیم . نصیب شاعر " خَستن " می شود . یعنی زخمی شدن ، زخم از خواستن و خواستنی سخت تا جان دادن ،
در بافت پیوسته و عمودی شعر نیز با همین معنی روبه رو هستیم .
خون این روز بر گردن من
قطره
قطره
ببین !
حالا که کارد از دستم می افتد
رگ های پاره اَم
حروف را می مکند
شعر : 1
زبان زبان اشاره نیست که با دلالت های آن بتوانیم خلوت خود را پُر کنیم . بی معنایی شعردو نیز ناشی از چنین تحولی است . اما در این نوع شعر پیام شاعرانه را با عبارت های بی معنی معنا نکنیم .
در این دفتر با نوعی از شعر روبه رو هستیم که می تواند با ساخت گرایی در زبان تحلیل شود و با برخوردی از نوع روایت تاریخی تفسیر گردد .
ثبت اتفاق های افتاده در تاریخ خیلی پُر رنگ برابر مخاطب قرار داده شده است . از سیر و سفر ناصر خسرو تا طب ابن سینا ، از افشین تاریخ بیهقی تا بردار شدن حسنک ، زمینه را برای نوعی روایت و گریز از روزمرگی آماده می کند . که حاصل شاعر از ضرب زندگی است .
در چند شعردیگر با ارجاعات بیشتری از این دست که در خارج از متن به حاشیه رفته اَند برخوردی از نوع نزدیک داشته ایم . ارجاعی که زمینه را برای درک و دریافت شعر برای مخاطبان خود فراهم کرده است .
برای آفاق نیز از کودکی تا بیست سالگی ، دوران بلوغ فکری اتفاق بسیاری حادث می شود به گونه ای که بحران آن را در سی سالگی با لفظ و معنای در هم تنیده و کلمه به کلمه برای ساخت زمینه ی فکری در شعر تضمین می کند .
ثبت وقایع تاریخی با لحن طبیعی و نزدیک به گفتار ، آن هم به شکل نمادین و چند معنایی زیبا ترین نوع بیان در گزارش رویداد است .
از متن بیهقی با تو اَم آمده ام
اکنون چه کسی بار خدایی کند و بودلَف را بر من ببخشد
القصه آفاق !
بیرون ِ خانه نشسته ای بر خاک
حسنک بردار و قصه تمام
شعر : 2
شاعر ذهن خود را درگیر اسطوره ، تلمیح و حکایت در برخی شعر ها می کند و با در نظر داشتن اصل ، زمینه را برای تدارک معنای ثانوی در شعر فراهم می سازد تا آگاهانه یک فضای ادبی جدید برای مخاطبان خود خلق کند .
تنم سوزن سوزن که می شود
خیاطی که منم کدام سلطان به چشم دیده
جامه ا َش آن هم در ملآ عام
ما فقط همین
می خواهیم برف راه خانه اَش را گم نکند
شعر : 7
هم پیوندی آوایی به عنوان اجزای سازنده ی شعر موجب پیوستگی در همانندی برای اجرای معنا در طول شعر شده است . هر دگرگونی یا تحول آوایی زمینه را برای دگر اندیشیدن معنا در شعرآماده می کند .
ویرگول ها به کنار
خیس خیس
از مرگ به متن آمده ام
شعر : 8
بخشی از درون شاعر از حاشیه به متن آمده است . خوانده ها و شنیده ها به حاشیه رفته اند ، آن گاه دریافت های شاعر وارد متن شده اند . در این رفت و آمد های آگاهانه از " تاریخ بیهقی تا رساله ی قشیریه " چه چیزی را را آفاق درون متن مستقر کرده است ؟ بارور کردن تاریخ در درون ،
چه عاملی موجب می شود تا آن چه در پیرامون شاعر می گذرد بی تفاوت نباشد ؟ و با صراحت آن را بیان کند . در برابر امروزی کردن زبان بیهقی ، باید کلمات و ترکیب های این گونه در مصراع راه پیداکند .
سلول های سگ را می جوم
سلول های گرگ را می جوم
-
اینم از شاه پسرت ، خاک تو سر ، -
رفیق ممل تریاکی شده
شعر : 28
-
وایتکس می شویم
آدامس می روم
کوچه می جوم
شعر : 33
و نمونه های دیگر که از عوارض پُست مدرن می تواند باشد .شاید نوعی سبک شناسی بیان از نوع جدید باشد . با همه ی مخالفتی که با ساده نویسی در شعر دارم . اما به اصالت محتوای برخی واژگان و ترکیبات که در شعر ساده به کار می رود .احترام می گذارم برای آن شاعری که نیت آن را دارد تا خواننده ی خود را به دنیا درون بکشاند .
کمال هنر هم در وحدت بیان شاعر نهفته است وحدتی که شگرد برخورد با متن را به مخاطبان غیر حرفه ای شعر بیاموزد . این نوع از جستجو ها ، ذهن و زبان شاعر را متحرک و پویا می کند .
پس می زنم حرف های دیروز
راه هموار می شود
بر می گردانم روز را
از تقویم مبتلا به آلرژی
و روز می زنم به نام قرار ملاقات
و راه رفته را بر می گردم
شعر : 10
درک واقعیت از شرایط به شاعر کمک می کند تا در خلق رابطه بین تصویر های عینی و ذهنی موفق عمل کند .تفسیر این حرف بستگی به نوع نگاه شاعر به اشیا و پدیده ها دارد . خلق جهان جدید با زبان که سهم بزرگی در گستره ی خیال داشته باشد . اگر چه در برخی شعر ها قلمرو تخیل کم رنگ در میان سطر ها آمده است اما زمینه ی تحول برای خلق موقعیت تازه وجود دارد .
با پائیز
اول اسم تو بود
که رها شد زیر باران
این چنین تند و یکریز
کجا می روی
شعر : 18
مصراع پایانی با پرسش آغاز می شود ؟ کلیدی برای گشایش حرف های نگفته که در حیطه ی تفکر شاعر نشسته است . و به او قدرت می دهد تا در دل اشیا نفوذ کند . در حاشیه ی تفکر دیگری نشستن یا باب گفتگو را با خود باز کردن از دو منظر قابل بر رسی است . ( روایی یا گفتاری )
خیابان صد و پانزده
تاکسی توقف کرد
خانه ها را شمارش معکوس می شمارم
می خواهم به تنها ترین خانه ی این شهر
به تنها ترین فصل این گلسار برسم
شعر : 17
شاعر زبان خود را تحریک می کند تا اندیشه اش را بروز دهد . مثل باران تند و یکریز به طرح نکاتی بپردازد که واقعیت روز مره ی او را پهلو بزند . و یا آن را در پرانتز بگذارد
با این چند کلمه آمدم حرف ، واج ، پرانتز
همین جا باز
کبود را پیراهنی بنویس
رفتنم می رود که بنویسد
شعر : 21
بازی های زبانی در محور هم نشینی کلمات و تصرف در ساخت نحوی زبان دو رویکرد عمده ی شعر آفاق شوهانی است . که مخاطب را دعوت می کند تا به بُعدی از ابعاد دیگر شعر او که در این مجموعه کم نیستند بپردازد .
بر می گردم
از متن به خیابان
کلاغ به کلاغ
و خیابان طعم شما دارد
گرفته می مانم به راهی که می گفتی
شعر : 42
درک اضطرار و اتفاق برای تداوم حرکت در زندگی هنری و برای کسب تجربه ، نیاز به شناخت راز هایی داریم که در مسیر راه وجود دارد . و گاهی از درک آن ناتوانیم !
کلمات را پس زدی بر زمینه ، بر متن
و " ما " را دیدیم
بر سفیدی صفحه در آغوش هم
نقطه ها : مات
ویرگول ها : خاموش
و ماه : روشن
شعر : 45
این مجموعه با پنجاه و سه شعر و شصت و هفت صفحه نوعی از زاویه ی دید آفاق شوهانی است . که در کشف ریشه ها تلاش ذهنی و زبانی خود را به کار گرفته است . تا ما را از بیرون به درون متن بخواند و مناظر دیدنی و ندیدنی او را به تماشا بنشینیم و داوری کنیم .
سهم من در خوانش این مجموعه ، این گونه که دیدم . . .
آذر ماه - 1388
لینک کوتاه : |
