نگاهی به کتاب "پیکاسو در اب های خلیج فارس" علی باباچاهی
نوشته ی اسماعیل منصوریان


نگاهی به کتاب نویسنده : اسماعیل منصوریان
تاریخ ارسال :‌ 5 دی 00
بخش : اندیشه و نقد


در سطرهای"پیکاسو در آب های خلیج فارس"

 

ویتکنشتاین بر این نکته تاکید دارد:" که زبان امری است یادگرفتنی ولی این یادگرفتن نباید به معنای عادی کلمه محاسبه گردد ".ویتکنشتاین  وجاهت کاربردی واژگان را در نظر دارد که احتمالاً با همان نحوه تربیت، قدرت استعمال را از دست ندهد و ارزش‌های دیگری را به دست بدهد. این نیازمند تربیت خاصی در زبان هست که در همان ابتدا ناپایداری مدلول ها را به دال ها متذکر می‌شود .شعر باباچاهی فرصت شبیه سازی با این بوطیقای تربیتی در زبان را دارد؛
 هر آینده ممکن است در اتفاق بیفتد (پیکاسو در آبهای خلیج فارس)
 و یا امشبی ها دیرتر از بقیه میخوابند .(همان ص۶۴)
ملاحظه است نحو متن در دگرگونی نیست ولی فرصت استعمال به اشکال دیگر هست.  زبان می‌تواند حاوی اطلاعات ناهمسان شود و جذب های متفاوتی صورت گیرد.
اگر ترک عادت های شعری با نیما سرعت بیشتری گرفت می‌توان پذیرفت علی بابا چاهی  عادت های غیر مرسوم را از سایر  هم نسلان خود به صورتی بارز تر وارد شعر میکند. در واقع عادت زدایی به عنوان ضرورتی در شعر دنبال می‌شود.صورتهای عادت زدا همیشه در آغاز در برخورد با مردم و خوانندگان عمومی در معرض تکفیری شدن هستند هرچند پروسه خود را دنبال می‌کنند و به تحول اعتقاد دارند ولی اغلب طرفداران شعر رونویسی در گریز از این نوع شعر هستند وقتی این نکته مهم است که این عده قشر عمده‌ای از خوانندگان را تشکیل می دهند. باباچاهی کمال شعر  را در صورت های جدید و ابداعی نوشتاری می‌داند و اشیا و محیط پیرامون در محیط این شعر تمایل تازه‌تری از خود نشان می‌دهند در برخورد با شعر بابا چاهی اولین موردی که دریافت می‌شود این است که متن دارای چند فضای مختلف و گاهی احیاناً این فضاها مناسبات ساختاری و فیزیکی با هم ندارند و متفاوت هستند این تفاوت در همسان‌سازی تنها در بین فضاهای شعری نیست. کلمات ممکن است با کلمات پیشین و پسین در تناسب نباشد و  کارخواننده شعر می شود یافتن رابطه زبانی و معنایی بین کلمات و عبارات .این این مورد در شعر شاعران پیشا دهه هفتاد نبود و می‌توان مدعی شد که حرکت و تعبیر در این شعر می تواند کارساز باشد. از قول بابا چاهی: "این گونه شعری از نظری صورتی اتصال بندها و صدها چندان صورت نمی‌گیرد و نام شعر افشانش ای خطاب می شود". که شاعر سعی می‌کند با اتصال به فرهنگ عامه و ضرب المثلی و نزدیکی به فرهنگ غیر نخبه گرا زبان شعری را صورت‌بندی کند. عمده ایماژ ها متنازع از واقعیات و جنبه‌های سورئالی به دست می‌آید و عمدتاً تغییر خودآگاه زبان روایت می شود.
 در صندلی عقب نشسته است
 گرچه بانو افکن هم دیده نمی‌شود اما
 در صندلی عقب نشسته است
 چشمم را تازه عمل کرده‌ام
 عینکم از اعداد درشت سبقت می‌گیرد
 از زانوهایم چراغ قوه زده بیرون. (پیکاسو در آب های  خلیج فارس صفحه۶۲)
 الگوهای پس از نیما اغلب دو گونه ای تربیت در پیش رو داشتند یکی شکل دادن به زبانی که یگانه و تازه است و قرار است بسترهای تازه‌ای ایجاد کند و دیگر تربیت مخاطبان شعری که با این نوع شعر آشتی کنند و بخوانند و از آن لذت ببرند.
 البته در ایران با سابقه درخشان شعر فارسی در متون کهن کاری دشوار هست . شعر باباچاهی برای اقناع خوانندگان خود را طنز را در دستور کار خود دارد و تلاش دارد نگاه آسمانی از اسطوره‌ها را حذف کند و صورت زمینی و ساده به پدیده ها بدهند که البته این نگاه زمینی به اسطوره ها در شعر نیما ققنوس به شکل عینی دیده شد. در شعر باباچاهی طنز با زوایای گروتسکی دیده می شود  که مطلوب این عرضه ها نمایش‌های تازه در جملات است و عاطفه به اشکال دیگر برانگیخته می شود.
 زاغه‌نشین ها در خواب هم بادلار آتش روشن می کنند ولی تو کم آورد ه ای قیافه تا کوه قاف کم آورده ای
 یزید هم اگر بر صورتت دو شکاف عمیق می‌انداخت حرمسرای می ساختی از خبرنگارانی که پشت شیشه وسوسه انگیزترند. ( پیکاسو در آبهای خلیج فارسص۱۰۲)
جدیت در لحن با تکلف های گفتاری انعطاف کافی در ترسیم زبان و رفتارهای زبانی را ندارد این رفتار به‌جز شعر و در زندگی و گفتمان های طبیعی انسانی هم صادق است .لحن جدی دشواری را دشوارتر و سادگی را ساده‌تر می‌کند چه بسا که طنز وقاری به کنش های زبانی شعر و حتی رفتارهای روزمره هدیه کند.
 جنبه دیگر عرف شکنی در شعر باباچاهی انتخاب کلمات و عبارات دم دستی است اغلب آثار ادبی پیشین با کلمات فاخر دیده می‌شد و انتخاب عبارات شبیه به گفتمان های روزمره و شاعرانه ساختن آنها با برش ها و افزودنی ها و تغییر بار اصطلاحی و حذف وصف ها، فرمولجدیدتری هست که شعر را طرزی دیگر صورت سازی می کند.
می شود گفت عمده ی تمرکز منتقدین شعر ایران بر وابستگی شعر شاعران در درجه اول به نیما و در ادامه به شاخه  هایی که از نیما شد و در این شباهت ها و تفاوت ها با نیما هست که شعر ارزش‌گذاری می گردد در مورد شعر بابا چاهی می‌توان گفت با شعر نیما خویشاوندی هم دارد ولی وابستگی محدودتر است و می‌تواند ترفند های غیر نیمایی برای او محسوب کرد.نیما شعر را از اسارت عروض رهاند و لیک مضامین هنوز یگانه اند و البته با نگاه دموکراتیک به اشیا و انسان. باباچاهی تحمیل مضمون های یکه را می شکند متن چند گانگی یافته در خلال عبارات نوظهور را در اسلوب های بیانی تازه نشان می دهد نمایش شکست و قهرمانی ها چون چیزی که در شاملو و آتشی و دیگران رخ می داد در شعر بابا چاهی نیست و واکنشی غیر جدی به کنش های جدی مورد انتظار هست.
نه سال از او با کف دست زنی از این تقویم کنده
 به جاده سرازیر شد
 و از روی تن خود گذشت
 می گذرد را گذاشتم وسط جاده تا با چشم های خودش
 خوب ببیند .( پیکاسو در آبهای خلیج فارس ص ۷۷) دیگر این که کلمات از روش های دستوری که همیشه بر آنها تحمیل می شد باز می ماند و نقش دیگری را می پذیرند مانند چیزی که در سطرهای بالا آمده است می‌گذرد را گذاشتم وسط جاده "می‌گذرد" که همیشه نقش فعلی داشت مفعول می گردد و مانند کاراکتری در سطرها رنگ جملات را تغییر می‌دهد هر چه شاعر بیشتر در جهت درک و ظرفیت سازی کلمات کوشش کند ظرفیت نام ها و مفاهیم با افزودنی های تاویلی دیده  می‌شود و شعر با واسطه های خلاق در زبان غنای خود را به سطر ها میبرد.
اگر بتوانیم تعبیر به معنای تعلیق هوسرل به معنای عدم تصمیم گرفتن راجع به سوژه و سوبژکتیویته بپذیریم، این تغییر  آگاهی در مورد کلمات و اشیا می‌تواند در مسیر تعلیق باشد و سوژه را به تاخیر خواهد انداخت تا با کاستن و افزودن به کلمه امکانات تاویل در متن بیشتر می‌شود البته پذیرش این نکته در شعر باباچاهی مانند آریه ای در بخش هایی از شعر است و عمومیت ندارد که می تواند برای لحظاتی آگاهی ناب را در سطرها در معرض اتفاق قرار دهد که حاصلی دموکراتیک بین شاعر و خواننده شعر هست. باباچاهی شیوه‌های معمول نویسشی را در شعر از ریخت می‌اندازد تا تداعی های دیگر از   سطرها به شعر سرازیر شود.
 ساکن اولین انفجار غلیظ شدیم
 در وسط آب‌های خیلی غلیظ
 مبلمان غار هنوز نیمه و ناقص بود
 اول از همه من عاشق مولکولی شدم که چشم های درشتی داشت. (پیکاسو در آبهای خلیج فارس ص ۸۰)
 اغلب تصاویر رخدادهای تازه‌ای هستند که پیش فرض های روایی را کنار می‌گذارد و تلقی جدیدی را به خواننده پیشنهاد می‌دهد. در پایان علی بابا چاهی این فرصت را دارد که مدعی باشد شعر فارسی را در معرض های دیگری هم قرار داد که موجب نوسازی بنای شعری شعر معاصر ایران باشد.

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :