نگاهی به مجموعه پرونده های باز آناهیتا رضایی
آنژیلا عطایی

تاریخ ارسال : 6 مهر 04
بخش : اندیشه و نقد
نگاهی به مجموعه شعر «پروندههای باز» سروده آناهیتا رضایی
آنژیلا عطایی
شاعر و منتقد ادبی
«پروندههای باز» آخرین مجموعه شعر «آناهیتا رضایی» از سرودههای او در سالهای 1397تا 1403 است که نشر آفتاب در سال 1404 منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای است از 38 شعر با ترکیبی از سورئالیسم و رئالیسم اجتماعی. در بعضی شعرها خلق تصاویر بدیع و گاه سورئال و فضای سیال همراه با روایت شاعرانه خوب، شعرهای موفقی را در فرم و ساختار رقم زده است. «مینوتور» اولین شعر مجموعه و یکی از بهترین نمونه های آن است. این دست شعرها بار عاطفی فراوانی به همراه دارند که مهمترین رکن هر شعری است که ماندگار خواهد بود. در مقابل تاثیرات شرایط اجتماعی- سیاسی روز بار زیادی بر برخی شعرها تحمیل کرده است و زبان شعر را تغییر داده است، البته در این شعرها جهانبینی شاعرانه «آناهیتا رضایی» همچنان به چشم میآید و مثل تمام شعرهای این مجموعه دایره واژگانی وسیعی دارند.
دسته سومی از شعرهای این کتاب هم هستند که در آنها زیباییشناسی شعر به زیبایی اتفاقات و شرایط اجتماعی-سیاسی روز را به تصویر کشیده است. شعرهای «چشم گربه»، «ایرانه خانم» و «سنگر جای خودارجاعی نیست» بهترین نمونه آن هستند.
شعر «سنگر جای خود ارجاعی نیست» یک شعر اجتماعی و زنانه خوب با وجوه زیباییشناختی اروتیسم است و احساس خفگی ناشی از زنده به گوری و فروشدن زن در اعماق فشارها و تجاوزات را به خوبی به مخاطب القا کرده و او را با خود همراه میکند. بخشی از این شعر را میخوانیم:
«بند اول/ گرهای ناسور بود روی تیزی سقف/ فاصلهای یک لحظهای از لبه پشت بام/ دست کشیدم روی انحنای بیاندامش/ زل زد توی اتاقک/ صورتش را برد به لبهام تا تکیدنی عمیق/ لب نداشت»
شاعر این مجموعه آنچنان که در مقدمه کتاب آورده است تجربیات زیسته خود را به شعر آورده است، طبابت، مادرانگی، عشق و رنج اجتماعی به خوبی در شعرها نشستهاند. همچنین روایت مهمترین عنصر شعرهای کتاب است و در بعضی شعرها به خوبی تا پایان فرم را حفظ کرده است. «مینوتور»، «نگاتیو»، «ایرانه خانم» و «نگاه خیرهای از بیرون» از این دست هستند.
بخشی از شعر موفق «نگاه خیرهای از بیرون» را میخوانیم: کسی که درون شکاف شب/ حیات عریان مرا خطاب گرفته از آنها سوال میکند/ آیا شما هم او را آنگونه ادراک میکنید که خودش؟/ در به هم میکوبد/ خاکستر فراموشی از روی حافظه بلند میشود/ خاکستر ترد و سبک فراموشی»
در مقابل در بعضی دیگر، روایت شعری به داستان پهلو زده است، البته میتوان با توجه به مضمون و ساختار این شعرها، با نگاه برشت آنها را تحلیل کرد. بنابراین از نگاه شاعر، هنر نباید فقط زیبا باشد بلکه باید مخاطب را به تفکر وادارد و او را برای تغییر جهان ترغیب کند. این اشعار مضمون اجتماعی- سیاسی دارند، زبان آنها ساده و روزمره است و عموما از تصاویر شاعرانه انتزاعی پرهیز میشود. شعر اجتماعی شعری جامعهگرا و انسانمدار است که به بیان آرمانهای جمعی مردم میپردازد و ریشه در حس دردمندی بشری دارد و البته با شاعر ذاتی و درونی است. برای نقد و تحلیل این شعرها باید به سرزمین شاعر قدم گذارد. آنچنان که از «گوته» نقل میشود: « اگر بخواهی شاعر را به فهم آری، به سرزمینش باید قدم بگذاری»
واقعیت این است که نمیتوان هنرمند را از فرازو نشیبهایی که از سرگذرانده و نیز از تجربههای
زیستهاش جدا کرد. «من» شاعر با کوچکترین تلنگری از بلندی فرو میافتد و میشکند، بسیار سختتر و صعبتر از دیگران، بنابراین همچنان که پیدایش مکاتب سورئالیسم و دادائیسم در روانکاوی فروید با آنچه بر«من» هنرمند رفته قابل توضیح و تفسیر است، میتوان گفت که «من» هنرمند زیر فشار و کنترل یک «فرامن» که همان سرکوبهای اجتماعی است از واقعیت به خواب و خیال و رویا پناه میبرد و فضای دیگری خلق میکند که شکل ناپیدا و نادیدنی همین چهان است اما آزادی بیان، فرار از سانسور و زیبایی را همزمان دارد.
این کتاب مجموعه شعر موفقی است زیرا آنطور که باید شاعر خوب دیده، شنیده، خوانده و خطر تجربههای جدید را به جان پذیرفته است که شعر تجربه یک سقوط آزاد میان بازوان خدایان است، آنچنانکه شاعر این کتاب در آغاز از «هولدرلین» نقد میکند: «من در میان بازوان خدایان بالیدم».
لینک کوتاه : |
