نگاهی به مجموعه شعر " مادرزادی شده ام " سروده سامان ح اصفهانی ؛ علی رضا عباسی


   نگاهی به مجموعه شعر  نویسنده : علی رضا عباسی
تاریخ ارسال :‌ 5 مهر 89
بخش : اندیشه و نقد

مجموعه ي - مادرزادي شده ام- ، دفتري از سروده هاي سامان  اصفهاني مي باشد كه در سال 1387 بچاپ اول رسيده و توسط انتشارات مهرراوش با تيراژ 1100 نسخه و قيمت 1450 تومان منتشر شده است.

نگاه اين نوشتار معطوف به معرفي كتاب و بررسي مختصر زواياي شاعرانه و نكات موجود و قابل اشاره در آثار آن مي باشد و در آن سعي شده آسيب پذيري هاي متوجه آثار بيشتر در لايه هاي نكاتِ مثبت اشاره شده قرار گيرند و از پرداخت مستقيم به آنها خودداري شده است.

در نگاه كلي به آثار مجموعه مي توان به وجود بن مايه هاي ذهن ِشاعرانه آميخته با تخيل در كليت و تصويرو انديشه در سطرها يا بندها اشاره كرد كه البته نوسان در كاهش يا افزايش المان هاي منطبق بر شعريت در آنها وجود دارد و خواننده با مجموعه اي روبروست كه آثارش، گاهي او را به فضاهاي سيال با وحدت موضوعي و داراي قابليت همذات انديشي دعوت مي كنند ، گاهي او را به تصاوير و تخيلاتي

مي برند كه تنها لذت شاعرانه ايجاد كرده اند و گاهي نيز او را در فضاي معلق رها مي كنند .

وجود تخيل واقعگرا و قابل تبديل به عينيت در ذهن خواننده در برخي آثار باعث عمق بخشيدن به تصاوير شده است.(دريا /درجاهايي كه عميق تر است/به زمين عاشق ترشده/من اينگونه فهميده ام/راز ته نشين/در چشم هايت را.)(شعر26ص49)

(.../اگرچه مي دانم/لب پرآبهاي نابي خواهي شد/كه ازسر پرشدن/به خاك خالي مي شوند/...)(شعر30ص55) ونيز نمونه هايي ازاين دست را در(شعرهاي1-13-17-18)و... مي توان شاهد بود.

(شعر 17 ) نمونه اي از آثار منسجم با امكانات تصويري و معنايي در فضايي سيال مي باشد. تخيل، تصور و نيز تصوير و تفكر در اين شعر در خدمت  اثر قرار گرفته اند و به افزايش  قابليت هاي زيبا شناختي درآن كمك شاياني كرده اند.

(شعر18) نيز با برخورداري از فضايي رمانتيسم در محدوديت حس انگيزي صِرف قرار ندارد و تجربه ي شاعر به او امكان بهره برداري ازاين فضا در خدمت ايجاد تاويل معنايي بيشتري در ذهن خواننده را داده است. 

اگر بخواهيم به نوسان ويژگي ها كه در بالا مورد نظرقرار گرفت، بيشتر بپردازيم، به نظر مي رسد دلايل متغير بودن آثار مي توانند مواردي باشند كه ذيلا به آنها اشاره خواهد شد.

گذار مولف از دوره هاي مختلف گذشته بر شعر فارسي وپيشنهادات ارائه شده مربوط به هر دوره و آشنايي نسبي وي با آنها (از آنچه از آثار مجموعه پيداست) گويي او را برآن داشته كه از هركدامشان به نوعي درآثار اين مجموعه  استفاده كند و اين شايد بدليل انفصال زماني در سرودن هركدام از آثارمجموعه باشد. ازآنجا كه هر شاعري آثارش را به  شخصه سروده مي داند و به تك تك آنها عرق شخصي دارد و عشق مي ورزد ، اصفهاني نيز در جمع آوري آثارش در اين مجموعه كمتر به چشم پوشي و حذف اهميت داده است .

استفاده از پيشنهاداتي نظير بكارگيري كلمات فخيم وكلاسيك و استفاده از تركيب و تتابع اضافات (تيمارباد،خوانشي خطير،ملكوت خاك، شرب درخت،مقبره ي قرن،زهدان ،چمان،پيرانه سر،شراب شهولا،احضارسرد خيابان،برفِ بي هنگامِ آخرين روزِسال،خش تيزِبرگهاي فصول ، و...) ، ايجاد واژه آوايي يا تلاش در استفاده از ظرفيت هاي كلامي(واي از وي كه واويلا شد/واي به من بدهيد/...،جنون جونده اي دارد جنين خورشيد، تن به تكيه اي گرم كه داديم/برسينه ام تكه اي از شراب/تكرار ميشد...) وجود اشارات و ارجاعات بيروني (هرچه بيشتر فكر مي كنم /دماغم درازتر مي شود/پينوكيو!...)، (بزن  بزن بزن بزن اي يار كلاس ملاس و بي خيال و...) و ساير پيشنهاداتي عارض بر شعر از اين دست كه ممكن بود هركدام در دوره ي مربوط به خود ايجاد شگفتي يا لذت كنند.

آگاهي مولف براثر تجربه يا كسب ،گاهي منجر به ساخت  و گاهي باعث اتفاق افتادن پيشنهادات ِ نهادينه شده در وي در آثارش شده اند.(شعر 1 و شعر 28 بعنوان نمونه )

مواردي كه ذكر شد، مي توانند عاملي باشند براي متغير بودن شاخصه ي زبان -كه خود مجموعه اي از ويژگي هاست- و اين امردرمجموعه ي (مادرزادي شده ام) مانع ازشكل گيري، ثبات و تشخص زباني منحصر به فرد براي مولف شده است.

خواننده گاهي با زباني صميمي ، گاهي فخيم ، گاهي منثور و گاهي مختلط روبروست.

در برخي آثار كلمات و عناصر به تنهايي داراي حس و انعطافند(باران ،عطر،درخت،دريا،ابر،چشم،دردو..) و در برخي، عناصر و واژه ها ثقيل و داراي شناسه ي غير متعارف با كلمات شاعرانه مي باشند (چهارچرخ، ترمز،آفتابه،اصلاحِ نژادي،لواشك آسفالتي،ترسي مدرن و...)كه مولف در كليت آثار، نسبتن از حل كردن آنها در فضاي شاعرانه بهره برده است.آنجنان كه خود اشاره دارد:

(...ومن  به فكر فرو مي كنم /واژه هايي را كه هنوز هم/ دندانه هاي مواجي دارند.)(شعر4ص13)

وجود شبه روايت در برخي آثار و برخورداري آنها از عناصر پيوسته در يك فضا ي طرحريزي شده غالب آثار را در رديف متون نظام مند و آثارساختارگرا قرارداده اند.(شعر1-8-11- 13-15-19) ونمونه هاي ديگري از اين دست.

وجود روابط دال و مدلولي در عناصر و ديالكتيك واژه ها (و نه فضاها) براي ايجاد قياس نيز به پيوستگي ساختار در روند عمودي رنگ بيشتري داده اند. 

گاهي در سروده ها قابليت موجز شدن احساس مي شود و اين امر مي تواند به بالا بردن امكانات تاويل در خوانش و معنا وروانيِ ذهن كمك كند.(در شعر 24ص46) حذف دوسطر اول لطمه اي به بافت آن وارد نمي كند بلكه باعث يكدستي زبان و ارتباط عيني تر مي شود سطر آخر همين شعر مي توانست بجاي آهسته ام، ايستاده ام باشد چرا كه نطفه ي اثر در عمق تصوير شكل گرفته و نياز به استفاده از ظرفيت زباني براي ايجاد عمق و معنا حس نمي شود. ويا در( شعر 30ص54 )اين امكان احساس مي شود.

تعدادي از آثار كوتاه مجموعه از ويژگي هاي طرح برخوردارند تا شعر كوتاه كه مطمئنا مولف نيز با اين عنوان آنها را در مجموعه گردآوري كرده است.(شعر9-10-3-33-35)و نمونه هايي ازاين دست.

در پايان و از جمع بندي مطالب ذكر شده مي توان سامان اصفهاني را شاعري داراي قابليت هاي شاعرانگي و برخوردار از تجربه و شناخت نسبي از دوره هاي گذار شعر دانست كه اين امر يقينا سطح توقع خواننده ي آثارش را افزايش خواهد داد و انتظار ش را در مجموعه هاي بعدي وي دررابطه با پرداخت و نگرش نزديك ترو همذات پندارانه تر با دردمندي ها ، دغدغه ها و روزمرگي هاي فراوان دنياي امروزش بالاتر خواهد برد . 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :