نگاهی به مجموعه شعر « سروهای شیراز» نادر ابراهیمیان
نسیم محمدجانی
تاریخ ارسال : 27 شهریور 94
بخش : اندیشه و نقد
نگاهی به مجموعه شعر « سروهای شیراز»
نسیم محمدجانی
هر شعر خوب در و پنجرۀ تازهای است رو به جهانی آرام و الهام بخش ؛ و شاعر خوب ، هنرمندی است که با هر شعرش در سینۀ دیوارها ، طرح رهایی میتراشد.
برای شعر ، تعاریف زیادی بر شمرده اند ؛ از جمله « شعر تجلی عاطفی تخیل فرهیخته در زبان آهنگین است . 1» ؛ و « شعر کارکرد زیبایی شناسیک زبان 2» و « هجوم سازمان یافته و آگاه به زبان هر روز 3 » و صدها تعریف دیگر .
هنر به طور اعم و شعر به طور اخص، دروازهای است برای عبور از روزمرگیها و سطحینگریها و کوتاهبینیها و نفس کشیدن در ژرفنای پیوند حقیقت و واقعیت.
مجموعه شعر «سروهای شیراز» 4 ، سرودۀ شاعر و پژوهشگر بسیار خوب مازندرانی ، آقای نادر ابراهیمیان ، شامل 54 شعر در قالب سپید و با مقدمه و ویراستاری دکتر لیلا کرد بچه ، توسط انتشارات اکسیرقلم در تابستان 1394تقدیم ادبدوستان گردیده است . نام کتاب بر گرفته از سطر سوم آخرین سرودۀ این مجموعه است که تا حدودی مفهوم انتظار (عج) را در خود نهفته دارد .
سرودههای این مجموعه از سلامت و سلاست زبانی و ادبی خوبی برخوردارند و این نخستین چیزی است که خوانندۀ این مجموعه ، پس از تورق گذرا ، درمییابد.
از ویژگیهای برجستۀ این مجموعه:
اصالت و جوششی بودن
یکی از ویژگیهای یک مجموعۀ شعری خوب این است که خواننده پس از خواندن سرودهها ، نسبتاً با حال و هوای شاعر و عصر و منطقهای که در آن میزیسته ، آشنا میشود و این خود نشان جوششی بودن و اصالت شعرهای آن مجموعه است ؛ و مجموعه شعرهای « سروهای شیراز » از این دسته و به این ویژگی آراسته است:
من از شمال میآیم / و غریبم /زیر سنگینی نگاه سرزمینی / که با سبکباری روح من نسبتی ندارد / من شعرهایم را / زیر آسمان ابری نوشتهام /من وزن شعرهایم را / از رقص گلهای سرخ باغهای شمالی گرفته ام / از ترانۀ کودکی در شالیزار / که با پاهای چند سالگیام می دوید ... (ص 51)
جلوه گری عناصر طبیعت
ابراهیمیان با به کارگیری نسبتاً زیاد عناصر طبیعت مانند : باران ، آسمان ، آب ، دریا ، ماهی ، گنجشک ، کلاغ ، گل ، و... در سرودههایش ، نشان داده که با طبیعت چقدر انس دارد و چقدر هشیارانه در دل طبیعت بکر شمال ، نفس میکشد ؛ به عنوان مثال واژۀ باران حدود پانزده بار ، در سرودههای این مجموعه باریدهاست :
می روم چشمهایم را به آب می بخشم/ تا باران خودش را به زمین که میرساند / بداند اینجا کسی از تبارش هست / کنارش هست. ( ص 53)
توجه به موضوعات مختلف روز
ابراهیمیان در « سروهای شیراز » به بیشتر موضوعات روز جامعهای که در آن زندگی میکند ، توجه داشته است ؛ عاشقانه ، انتظار فرج (عج) ، پایداری و شهادت ، انتقادی ، اجتماعی ، اخلاقی و...
عاشقانه:
رد پایت / کنار رد پایم /چه رؤیای دور دستی / وقتی نه برف میآید / نه تو .(ص 64)
- انتقادی اجتماعی:
... من از شمال میآیم و اینجا غریبهام / جایی که مردمانش بسته بسته دروغ میخرند / و با دروغ گفتگو می کنند / و شاعران با شعرشان / بر رود گلآلود کتابها ، شنا میکنند ...(ص 52)
- مفهوم انتظار (عج):
ابرها / اندوه نبودنت را بر سر شهر میبارند/ و مردم / هر چه این چیزها را کمتر بدانند / کمتر خیس میشوند.(ص13)
- انتقادی اجتماعی و انتظار (عج):
این زخم شب است /که سیاه میشود / و لکهای عمیق بر صورت آسمان میاندازد / دست خدا اما / ماه را میآورد / مینشاند بر پیشانی آسمان.(11 ص)
- عاشقانه:
تو / زدی زیر حرفهایت / زدی زیر قولهایت / من / زدم زیر گریه / زدم به خیابانی که مرا / بی تو شناختند / و در کوچهای قدیمی و بن بست / گمم کردند.(ص 28)
شهادت :
خاک / خاک تشنۀ همیشه نیست / از لحظهای که خون تو ، سرخی را بر زمین ریخت / و خورشید / خورشید همیشه ، / از لحظهای که تشنگی / با خون تو سیراب شد.(ص 42)
- حجاب با رویکرد ادبیات پایداری:
چند چفیه زیر باران اسیدی پوسید؟/ چند چفیه بر باد نامرادی رفت؟ / که از باد و باران نیابد گزند / چادر زنان سرزمینم.(ص33)
لازم به ذکر است تعداد سرودههای با محوریت عاشقانه و انتظار به نسبت موضوعات دیگر ، بیشتر است.
بهرهگیری از صور خیال و آرایههای ادبی در کنار صنعت سهل و ممتنع
«سروهای شیراز » ؛ در عین سادگی و طراوت ، مزین شده به انواع آرایههای ادبی .
بهرهگیری از نمادهای طبیعی و غیر طبیعی و انواع استعاره و تضاد و تناقض و تشبیه و جناس و... در سرودههای این مجموعه دلنوازی میکند .
- استعاره:
...شوخیاش گرفته باد / و نمیداند / دلخوشی به شوخیهای معصومانه از من گذشتهاست / سالهاست /از من گذشتهاست / که صدای در ، اخمهایم را باز کند.(ص 29)
در سپید بالا ، ترکیب « شوخیهای معصومانه» بسیار زیبا در مورد « باد » به کار رفتهاست .
- تضاد و تناقض:
درست برخلاف روزگارم / که هر چه کردم ، سیاه شد / هر چه سیاه مینویسم / سپید میشود.(ص 34)
-تشبیه:
... تلخم/ و مثل قندی که در چای تو میافتد / اتفاقی غمگینم / که دهان کسی را شیرین نمیکنم ...(ص 40)
تناقض به همراه بازیزبانی:
در هوای تو پر میزنم ، آزادی!/ و هیچ کس / وقتی اسارت بالهایم را میبیند / نمیگوید: « آزادی».(ص 57)
- نماد به همراه آرایۀ تکرار:
آتشکدهها خاموشاند / جنگل ها شعله ور / هزاران تنه تناور و سترگ / هزاران هزار شاخۀ جوان / هزاران هزاران هزار / برگ نورسیده فریاد میزنند / آناهیتا / ببار .(ص 50)
در سرودۀ بالا ، آناهیتا ، نماد پاکی و دوری از آلودگی است و اشاره به انتظاری مقدس دارد.
استفاده از رنگواژهها
در شعر شاعرانی که با طبیعت انس و الفت گرفتهاند ؛رنگواژهها جلوهگری بیشتری دارند و « سروهای شیراز » نیز از این ویژگی مستثنا نیست ؛ استفاده از رنگها در تصویر سازی و انتقال مفهوم و ارتباط با مخاطب ، نقش ویژهای دارد .
در سپید زیر نقش رنگواژهها و نماد شدنشان ، نسبت به سرودههای دیگر قابل توجه است:
دلم میسوزد / برای درختانی که روزی سبز مخملی بودند / و آسمانی که روزی آبی / وابرهایی که روزی بارانی / و جوهایی که روزی نقرهای / دلم میسوزد / برای ماهیهایی که روزی قرمز شنا میکردند / و گنجشکهایی که روزی قهوهای روشن میخواندند / و کبوترهایی که روزی سپید میپریدند / دلم میسوزد برای شهرم / که چشمهاش از این همه دود میسوزد / و کلاغها در ذهنش / سیاه سرفه میکنند / سیاه سرفه میکنند/ سیاه سرفه میکنند.(ص 56)
سخن پایانی
مجموعه سروهای شیراز با داشتن زیباییهای ادبی و زبانیاش ، لحظههایی خوبی را برای خوانندهاش رقم میزند ؛ در کنار این زیباییها از لحاظ رعایت نشانههای نگارشی در برخی صفحات ، سهل انگارهایی داشته و برخی سرودهها میتوانست از ایجاز بیشتری برخوردار شود ؛
به عنوان مثال :
بگذار خاکت به خونم آغشته شود وطن!/اینگونه ، تنها اینگونه است که میشود مرد / و/ قطره / قطره / قطره / به خاک میهن اضافه شد.(ص 36)
در این سپید ، حذف واژههای «خاکت» و «وطن» در سطر اول با توجه به اینکه در سطرهای بعد به کار گرفتهشده و همچنین برای غافلگیری خواننده ، به زیبایی سروده کمک شایانی میکرد :
بگذار به خونم آغشته شوی
و حشو واژۀ «اینگونه» در ابتدای سطر دوم ؛ و با توجه به اینکه صحبت از شهادت است ، فعل «مُرد» در پایان این سطر، به زیبایی مفهوم کار لطمه زدهاست :
تنها اینگونه است که میشود [ می توان] زنده ماند...
و در این سپید زیبا:
هر بار دلتنگ باران میشوم؟ / به آفتاب میگویم « دوستت دارم» / این سرنوشت من است / که هر چه را دوست دارم / ابر اندوه میپوشاندش.
علامت سؤال در سطر اول بیمورد است و جاافتادگی نشانۀ «دونقطه» بعد از «میگویم» با توجه به گیومهای که آمده ، به چشم میآید.
برای آقای نادر ابراهیمیان توفیقات روزافزون آرزومندیم.
ــــــــــــــــ
منابع:
1.لنگرودی ، شمس . « تعریف شعر ». در عزیزالله زیادی . شعر چیست ؟ ( تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزاررت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380)، ص 447
2. احمدی ، بابک. ساختارو تأویل متن . چاپ نهم. تهران: مرکز . 1386 . ص 68
3.همان
4. ابراهیمیان ، نادر . سروهای شیراز . چاپ اول . انتشارات اکسیر قلم . 1394
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه