نگاهی به مجموعه شعر « افراد » از مهدی اشرفی
سارا اسماعیلی
تاریخ ارسال : 17 خرداد 96
بخش : اندیشه و نقد
اسکلت ماه پس از مرگ چه شکلی دارد؟
نگاهی به مجموعه شعر « افراد » از مهدی اشرفی
- سارا اسماعیلی :
مجموعه شعر « افراد » با بیست و هشت قطعه شعر سپید دومین اثر مهدی اشرفی ، شاعر جوانیست که بیش از دو دهه است قلم فرسایی می کند. و به دور از هیاهو برای شعر و ادبیات می نویسد.
و اما دربارهی مهدی اشرفی باید گفت که دستی در داستان نویسی و نمایشنامه نویسی دارد. اما تریجیح اش در این سالها تنها چاپ دو مجموعه شعر بوده که هر کدام پتانسیل مانایی و ماندگاری و مرجع شدن را در سبک خود دارند. نه دهها مجموعه با موضوعات یکسان و شبیه به هم و کم کیفیت! کتاب اولش با عنوان « اتاق پرو» اولین بار در اسفند نود و یک در نشر چشمه به چاپ رسید و در همان چاپ اول جزء پرفروشهای نشر چشمه شد. مجموعه شعر « اتاق پرو» در اویل سال جاری برای هفتمین بار تجدید چاپ شد.
مجموعه شعر دوم مهدی اشرفی « افراد » با بیست و هشت قطعه شعر سپید، در ابتدای سال نود و شش به چاپ سوم رسید. این مجموعه برای اولین بار در ابتدای نود و پنج به چاپ رسید. و در نمایشگاه کتاب سال گذشته یک تیراژ فروش داشت.
هر ستاره
تیری هواییست
که با تفنگی شلیک شده باشد
در شعرِ کلمه ( اولین شعر این مجموعه) و شعرهای بلند مشابه در ادامه ی مجموعه، با بندهای مجزا مواجه می شویم که هر کدام کشف به ظاهر مجزا با فضای مجزا و خاصهی خودش را دارد. بندهایی که با یک سطر نانوشته به هم متصل میشوند و با یک فاصله پشت سرهم آمده اند و پیکرهی شعر را تراشیدهاند و در نهایت با پایانبندی ای که خود یک کشف مجزاست بسته شدهاند. در حالیکه شعر از انسجام طولی یکپارچه و مستحکمی برخوردار میباشد.
پرندهای
سایهاش را در خود پنهان کرده
و از مرز میگذرد
.
کوههایی پنهان شده اند
در کوهان شترها
فضاهای بندهای آغازین شعر کشفهایی در طبیعت را نشان میدهند. پرنده ای که سایه اش را و شترهایی که دو کوه را در کوهانشان از مرز رد میکنند. این کشف ها در پاراگرافی در میانه های شعر ذهنی میشوند، از درون انسان گذر میکنند، به زندگی مدرن و شهرنشینی ورود میکنند و به آپارتمانی وارد میشوند.
مخاطب همراه شعر فضاها و تصاویر نو و بدیعی کشف میکند. وارد دنیای ذهنی شاعر میشود و باز با تصاویر ملموس و عینی مواجه میشود. در سطرهای میانی شعر زمانیکه شاعر میگوید: ( ما دو کوه بودیم / که حرفهای تاریکی برای گفتن به هم داشتیم) ، حس همذات پنداری بیشتری به مخاطب میدهد. و با اشارهای که در سطرهای آغازین شعر به کوه شده بود به ذهن مخاطب تلنگری دوباره میزند.
سطرها ایجازمند هستند. رگههایی از فضاسازی و تصویرسازی دههی هفتاد در بعضی از سطرها دیده میشود. تصاویر ذهنیای که در عین حال که ملموس میباشند اما با فضای ذهنی نزدیک نگه داشته میشوند. تلفیق فضای عینی و ذهنی میباشند و گاهی به سمت سورئال و رئال جادویی میروند.
مهدی اشرفی با بهره بردن از این شگرد تصاویر ذهنیاش را به خوبی تاویل پذیر میکند. و تصاویر ذهنیاش را ملموس به بدنهی شعرش وارد میکند. فضاسازی ها مدرن هستند و به دنیای عینی و واقعیت نزدیک میباشند و گاه به سمت رئال جادویی پیش میروند.
در شعر سوم شاعرشعری برای یونان مینویسد. با همان سبک ساده نویسی دههی هشتاد و میگوید: تخت یک نفره/ پتوی یک نفره/ میز و تنها صندلی ... اینها لوازم خانگی نیستند/ لوازم تنهاییاند
و دوباره، بعد از این شعر و ساده نویسیاش، به سبک خودش بر میگردد و در شعر بعدی با کشف و شهود عمیق و زبان شعری نرم خودش شعر خلق میکند. در بسیاری از اشعار فرم روایی و یک داستان و سناریو وجود دارد و ما را به فرامتن گسترده تری ارجاع میدهد. در این گونه اشعار مهدی اشرفی با موضوعات اجتماعی مواجه میشویم. شاعر در بین سطرها و آنچه روایت و تصویر میکند به مسائل اجتماعی میپردازد. کشف و شهودهایش گاه از جهان عینی و مسائل زمینی گذر میکنند و فیلسوف مآبانهتر در شعر مینشینند. در اینجا ما با فضای ذهنی عمیق شاعر و اندیشه هایش مواجه میشویم.
هرچه دهانم را می گردند/ دیگر از راه شیری خبری نیست
در شعر نقشه ( پنجمین شعر مجموعه) که به بیست سطر هم نمی رسد، مخاطب به اندازه ی یک فیلم سینمایی دو ساعته تصویر و سناریویی نانوشته در فرامتن میبیند و میخواند. پسر بیست ساله ای که یک ماشین میدزدد، به سی سال حبس محکوم میشود و در این مدت هرشخصی که به ملاقاتش میرود صورتش را پنهان کرده و به جایش عکس یک مرد پنجاه ساله را که با دست روی یک تکه کاغذ نقاشی کرده، نشانشان میدهد. اشتباهی که جامعه در برابر یک پسر بیست ساله مرتکب میشوند و زندگی کردن و جوانی را از او میگیرند. و شعر را اینگونه آغاز میکند: ماشینی که به سرقت رفت/ نقشه ی فرار خودش را کشیده بود
دید رفتارشناسی و جامعه شناسی و همچنین روانکاوری شاعر بینهایت عمیق و قدرتمند در این شعر نشسته و حقایق هولناکی را نشان می دهد که ممکن است در اثر یک اشتباه خود شخص و یا جامعه ای که مقابلش قرار میگیرند، پیش بیاید.
برانگیختن حس همذات پنداری با یک جوان که در اثر نابهنجاریهایی جرمی مرتکب میشود، یک کارگر و شخصی که از جامعه و زندگی مدرن و یا حتی از یک رابطه ی تحت تاثیر جامعه ی مدرن ضربه میخورد، امر خطیر و بزرگیست. مخصوصا تبدیل آن به شعر با رعایت ایجازمندی و محدودیت های شعری، مهدی اشرفی در اشعارش به خوبی از عهده اش بر آمده است.
در هشتمین شعر مجموعه «افراد » ، بنام «کروکی»، ما با یک فیلم کوتاه پست مدرن مواجه میشویم. صحنه هایی از زندگی و مرگ و ناکامی انسان در این دنیا با چینش فضاهای متعدد پشت سر هم آمدهاند. شاعر با سطرهایش از خیابانها گذر میکند. بالای یک پل هوایی با خانوادهای خیالی پایین میپرد و خونی که از مرگ نمیآید را در مشتش جمع میکند و سر از یک کارخانه در میآورد و در کارخانه با همان مشت با کارگران مشت میاندازد. و در نهایت مقابل تمام دوربین مخفیهایی که برای زندگی کارگذاشته اند میایستد و اشک میریزد.
گاه خودش دوربین را دست میگیرد و کمتر مقابل دوربین میرود و حقایق بیشتری از طبیعت و انسان و جهان پیرامونش کشف میکند. دوربینی دست من است/ می بینم/ دانه ای که میتوانست درختی باشد/ اکنون/ در منقار پرندهایست
زندگی را زیر سوال میبرد و مخاطب را وا می دارد با دید دیگری به جهان پیرامون خود و آنچه در اطرافش اتفاق می افتد نگاه کند.
در رستوران/ سفارش هرکباب/ پرنده ای را به کشتن میدهد
روزمرگی ها را باز میکند. پوسته ی زندگی روزمره را میشکافد و به هزار شکل دیگر که وجود دارد و می تواند وجود داشته باشد نشان مخاطب میدهد. و درنهایت انسان محکوم به روزمرگی و آنچه که دنیای مدرن در قالب روزمرگی به انسان تحمیل کرده است را زیر سوال میبرد و انسان را مردهشور خودش میداند.
در حمام/هم مردهشور/ هم مرده/ خودم هستم
در دوازدهمین شعر مجموعه انسان و تمام روزمرگی و جهان مدرنی که احاطهاش کردهاند شروع میکنند به چکه کردن و آب شدن تا جایی که انسان باغی از انگور میشود که در شیشهای زندانیاش کردهاند. شاعر افسوس میخورد برای انسانی که زیباییها را نمیبیند. برای زنانی که زیباییشان را در روزمرگی دنیای مدرن از دست میدهند و برای خود زیبایی شناسی که جایگاه کمرنگتری در روابط انسانی و زندگی شخصی هر فرد دارد.
در کل زیبایی شناسی و زبان نرم اشعار از مولفه های ویژهی اشعار این مجموعه هستند. چیدمان لغات در محور عمودی و افقی با دقت و شاعرانگی صورت گرفتهاند. موسیقی درونی شعر و متن رعایت شده است. ساختار نحوی جملات شکسته نشده است. متن و موسیقی درونی صدمه ای بهم وارد نکردهاند. میتوان غرق در مضمون و فضای درونی شعر شد و به چیدمان واژهها دقت چندانی نکرد! چرا که آنقدر نرم و روان کنار هم چیده شدهاند که شعر و مخاطب را به خوبی رو به جلو هدایت میکنند. باید گفت موسیقی و مضمون به خوبی در هم آمیختهاند و فضاها و کشف های شاعرانهای را پدید آوردهاند.
گاه در بندهای شعر واج آرایی دیده میشود و آشنایی و تسلط شاعرش را با صنایع کلاسیک ادبی و شعر کلاسیک نشان میدهد: شیشهی عطر/ که گریهی گلهای زیادی بود ...
اشعار کوتاه مجموعه با یک کشف قوی و ایجاز، توان ماندگاری و مانایی در ذهن مخاطب را دارند. هرچند تعداد اشعار کوتاهی که از مهدی اشرفی به چاپ رسیده است چندان زیاد نیست. به امید اینکه اشعار کوتاه بیشتری از ایشان بخوانیم.
تو را تیرباران کردند
تنها لباسهایت بمن رسید
سالهاست
از سوراخ پیراهنت
دنیا را نگاه میکنم
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه