نگاهی به " فصل چیدن باران " سروده میخوش ولی زاده ؛ شیوا فرازمند


نگاهی به  نویسنده : شیوا فرازمند
تاریخ ارسال :‌ 5 مهر 89
بخش : اندیشه و نقد

بر شانه های احساس

نگاهی به دفتر شعر " فصل چیدن باران"  اثر میخوش ولی‌زاده

" فصل چیدن باران" مجموعه شعری‌ست از شاعر جوان، میخوش ولی‌زاده که توسط انتشارات شروع در سال 1386 به چاپ رسیده‌است.این مجموعه در برگیرنده‌ی 34 شعر از ولی‌زاده در 83 صفحه است که احساسات و دیدگاه‌های شاعر را بیان می‌کند.موسیقی درونی شعرها یکنواخت و روان است و فضاهای دلنشینی ایجاد کرده‌است.

        عاشقانه‌های شیرین و پراحساسی در مجموعه وجود دارد و دیدگاه‌های اجتماعی که در انتهای مجموعه بیشتر به آنها برمی‌خوریم.در واقع از اواسط  دفتر به بعد به احساسات خشنی می‌رسیم که ناگزیر، حسّ جنگ، درد، خشونت و زخم را به مخاطب منتقل می‌کند.گریز به اجتماع و دیدگاه‌های اجتماعی وجنگ و خونریزی از مشخصّه‌های اشعار انتهایی مجموعه است.کشف و شهود‌های اجتماعی که قابلیّت انتقال به مخاطب را دارند .

 

   دیر یا زود

   جمجمه‌هایمان را به خاک خواهیم سپرد

   و کِرم‌ها در ظهور عریانمان

   به عیادت خواهند آمد

 

                               (24/ به خواب دیگر/ص57)

 

 

   پرواز را در مزرعه بردوش می‌کشند

   در مرزهای هرکجا سیم‌های خاردار

   سرهای بردار

   با چشم‌های پراز شکوفه‌ی گیلاس بنگری

   یا گوش‌های پر از خمپاره...

 

                               (28/ در مرزهای هرکجا /ص67)

 

 

        بسامد کلیدی کلمه‌های دریا، کوه، باران ، پرنده و پرواز تا حدود میانه‌ی دفتر بالاست. از میانه به بعد گستردگی واژه‌ها در اشعار بالا رفته و کلمه‌هایی که در بطن خود پر از احساس شاعری هستند کم‌تر می‌شوند.

        اکثرا نحو کلمات بدون تغییر است و به علت بالابودن کاراکترهای شعری و زیبایی‌ها و آرایه‌ها این حالت به ذوق نمی‌زند و از شعرْ بودن اشعار چیزی کم نمی‌کند.حذفِ افعال گاهی اتفاق افتاده است و در نوع استفاده از واژه‌ها، ساختارشکنی‌های موفّقی در مجموعه دیده می‌شود.در واقع بافت کلام و ارتباط‌های زیبا و پرمعنای کلمات، ساختار خوبی را ایجاد کرده‌است.

 

   و من میان این همه منجی

   ردّپایت را گم شدم

 

                               ( 11/ روزی که خورشید نیامد /ص31)

 

 

   خیابان‌های تهران

   سارقان مسلّح به تیرآهن‌های زنگ زده، باران گرفته

   متر نشده، مترو شده بودند

 

                               (17/ با رمه ای سرگردان /ص44)

 

 

        اولین شعر مجموعه، یک شعر نیمایی‌ست که در قسمتی از آن به شکست وزنی می‌رسیم که  مخاطب را با فضایی به‌هم‌خورده مواجه می‌کند. چون در ساختار نوشتاری آن نیز دقّت نشده‌است.

 

   دیر می‌رسم

   از انتزاع رنگ‌ها

   انارها رسیده‌اند

   هوا سردتر شده

   تو رفته‌ای اما،

   درخت

   وقتی که لخت می‌شود

   می‌بینم

   پایانِ هرچه برگ بود

 

                               (1/ پیش پای رفتنم/ص8)

 

         ولی‌زاده در اشعارش تاکید بر جنسیّت خویش دارد و گاه حتی آنرا با اشاره‌ی مستقیم بیان می‌کند.آن‌چه که در دیگر شعرها ی دفتر وجود دارد؛ فضاسازی مردانه است اما در چند شعر، جدا از فضاسازی، به مستقیم گویی او می‌رسیم.

 

   من امّا،پسر ساده‌ی کوهستانم

   کمی سبزه‌تر

   برگشته‌ام، بگویم

   در شانه‌هایم فقط

   دست‌های تو جا مانده‌بود.

 

                               (3/ در شانه‌هایم فقط/ص13)

 

        در شعرها به استفاده‌ی خوب و موفّق تلمیحات ،استعارات و ضرب المثل‌ها بر می‌خوریم که کمک به بیان بهتر احساسات و دیدگاه‌های شاعر کرده است.کلیشه‌هایی که شاعر آن را شکسته و به همان مفاهیم تلمیحی نگاهی نو انداخته و در محدوده‌ی تکرار کلیشه‌ها خود را اسیر نکرده‌است.

 

   هر کس عاشق شد

   خربزه می‌خورد

 

                               (4/ پای درخت انار/ص15)

 

 

   چشم به راه بودم

   امّا، ریلی به دریا نمی‌رسد

   تنها سوت قطاری بود

   و مردی پیراهنش را آتش می‌زد

 

                               (20/  من عادت می‌کنم/ص51)

 

        همچنین در شعرها احساسات نوستالوژیک زیادی دیده می‌شود.خصوصا در شعرهایی که به کودکی شاعر نیم‌نگاهی دارد و گذشته‌هایی که شاعر را در بر خود نگه داشته‌است.انگار همان احساسات با او رشده کرده‌اند و آن‌چه که شاعر را به شعر امروز کشیده، همان احساسات نوستالوژیک می‌باشد.دلتنگی‌های حسّی که با عشق هم‌نشین شده و بیشترْ در اشعار اوایل و اواسط مجموعه دیده می‌شود.

 

   یادت هست؟

   رفته بودی بازار که برگردی

   برای عروسک خانه‌ی پدری دست بدوزی

   دست تکان بدهی

   داد بزنم، بزرگ شدی دختر

 

                               (19/ آی زندگی/ص48)

 

 

        تصویرسازی‌های سوررئالیستی و انتزاعی، در برخی کارها دیده می‌شود و زیبایی خاصّی به شعرها داده‌است اما گاه شدّت ذهنیّت‌گرایی در برخی شعرها آن چنان  بالا رفته  که تصاویرِ پشتِ سرِهم‌  ذهنی، به مخاطب اجازه‌ی تفکر نمی‌دهد.اگرچه این تصاویرْ به تنهایی زیبایی بسیاری ایجاد کرده‌اند و مفاهیمی که منتقل می‌کنند قابل تامّل است.

 

   اینجا کولی‌ترین اسب‌ها هم

   اسیر دست دختران بادند

   برشانه‌های هر مردی که بخواهند!

   می‌تازند.

 

                               ( 7/ در گذر هیچ/ص21)

 

 

        در این مجموعه تشخیص‌های خوب و زیبایی هم وجود دارد که نشان می‌دهد شاعر با اشیاء اطراف خویش دوستی دارد و گاه تنهایی‌هایش را با آنها و طبیعت تقسیم می‌کند.

 

ماه،  میهمان ماهی‌هاست

پاورچین پاورچین برویم

حوض بیدار می‌شود.

 

                               ( 15/ نام مرا به فرشته‌ها بگویید/ص 39)

 

   انتظار مرا کسی پاسخ نخواهد داد

   نه اسبی که در جهان یورتمه می‌رود

   نه ماهی در آسمان شب

 

                               (17/ با رمه ای سرگردان/ص44)

 

        آنچه که در ظاهر این مجموعه دیده می‌شود نامگذاری اشعار است که  در صفحات نخست، شعرها با دو حالتِ عدد ِ ترتیبی ِ قرار گیری در مجموعه و نیز نام اصلی ِ شعر ، صفحه‌گذاری شده‌اند.

 

        باید افزود که ولی‌زاده اگر در شعرها در دام انتزاع ِ بیش از حدّ نیفتد می‌تواند آثار بهتری را خلق کند و اثرگذارتر باشد.با آرزوی توفیق روز افزون برای شاعر جوان میخوش ولی‌زاده...

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :