نگاهی به شعرهای هوشنگ چالنگی در «زنگوله‌ی تنبل»
میلاد کامیابیان


نگاهی به شعرهای هوشنگ چالنگی در «زنگوله‌ی تنبل»
میلاد کامیابیان نویسنده : میلاد کامیابیان
تاریخ ارسال :‌ 24 آبان 95
بخش : اندیشه و نقد

گُر گرفتنِ ستاره در ملاقاتِ دو ابر

نگاهی به شعرهای هوشنگ چالنگی در «زنگوله‌ی تنبل»

- میلاد کامیابیان :

شعرهای هوشنگ چالنگی در زنگوله‌ی تنبل «درخشان»‌اند، و این جمله بیشتر از سرِ توصیف است، تا حاکی از تحسین (گرچه، خالی از تحسینی نیست). نیز، سببِ درخشان بودنِ شعرها وفورِ «ماه» و «ستاره» نیست (که البته فراوان‌اند این دو واژه، علی‌الخصوص در پایان‌بندی‌ها: «بجوی / ستاره‌ای را که مهربان‌تر / حلق‌آویز می‌کند / که برای جدایی از این ماه / باید بهانه داشت»). درخششِ شعرهای چالنگی برآمده از دو هنر اوست در ساختن: اول، ساختنِ تصویر در سطرها و بندها، به شیوه‌ای تازه: «مرغانِ شگفت / که منقار به مِه می‌سایید». دوم، ساختنِ فرمِ قطعات که، اگر بخواهیم یکی از واژه‌های پرتکرار در آثارِ شاعر را به کار بریم، به «ابر» می‌ماند: مدام در تغییر. روابطِ میانِ بندها نُواند و بسیار تفسیرپذیر. اتصالِ عمودیِ بندها در شعرِ چالنگی نمونه‌ای گویاست از کاربستِ ابهامِ شاعرانه: چیزی گفته می‌شود، اما آنچه گفته شده واقعاً چه می‌گوید؟ اگر آن سطرِ سفید را که مابینِ بندهای شعر می‌آید مَفصل بخوانیم، در شعرِ چالنگی مفصلی‌ست سُست: هست آن‌قدر که رابطه‌ی عمودی به‌کل منقطع نشود؛ نیست تا آن‌جا که دایره‌ی تأویل را فراخ کند. و این مهارت می‌خواهد؛ نمونه‌ای امروزین از اسلوبِ سهلِ ممتنع که ستوده‌ی قدما بود.

    تک‌سطرهای به‌یادماندنیِ چالنگی، که عارف و عامی را مجذوب می‌کنند، شاهدِ همین کیفیتِ ویژه‌ی شعرِ اوست و، به‌واقع، شعرِ «دیگر». آثارِ شاعرانِ این گروه را که کنارِ هم بخوانیم، می‌توانیم گفت (جز چند استثنا) تا حدی در نخبه‌گرایی پیش می‌روند که لذتِ شعر، لذتِ خواندنِ شعر، را از مخاطبِ فارسی‌زبانی که بیش از هزاره‌ای شعر خواندن جزئی از فرهنگش بوده نگیرند. این یکی از خصایصِ سبکیِ شعرِ دیگر بود و هست، و یکی از وجوهِ تمایزِ شعرِ دیگر از شعری که در دو دهه‌ی اخیر خود را آوانگارد خوانده و خواننده‌ی اهل را تارانده. بر همین مبنا، می‌توان کیفیتِ کتابی را که چالنگی بعدِ زنگوله انتشار داد (یعنی آبیِ ملحوظ) کمتر دانست: غلبه‌ی نخبه‌گرایی -که در واژه‌گزینی، ترکیب‌و‌سطرسازی، و فرم‌دهی به قطعات نمود دارد- از سهولتِ فهمِ اثر کاست و بر دشواری افزود. (با این حال، همین کتابِ اخیر دست‌کم یک شعرِ «درخشان» دارد که چالنگی‌وار نیست، اما عالی‌ست: «کلی‌بافی.»)

    باری، فرمِ قطعات را به ابر تشبیه کردیم و، حال، باید سطرِ مفصلِ بندها را مِه بخوانیم. مِه است که در چندین جهت فاصله را پر کرده. شعر، که گفتیم درخشان است، در همین مفاصل جرقه می‌زند: «هرگز این‌گونه / از عقیمی و مرگ نمی‌گذشت کِرمِ تابنده.» این دو سطرْ سرآغازِ شعرند، و سپس، با یک سطر فاصله، این سه می‌آیند: «می‌رویانْد / لاشه‌ای را که می‌رفت و / خود نمی‌دیدش.»

    نکته‌ی دیگری که با آوردنِ این تکه می‌توان درباره‌ی شعرِ چالنگی به طورِ کلی گفت دلبستگیِ اوست به شبپره، همان «کرمِ تابنده»؛ شبتاب، که ترجمه‌ی ستاره‌ست به زبانِ حشرات. یک وقتی منتقدی، منتقدی که خواهد آمد، باید بنشیند به دسته‌بندی و تحلیلِ صورت‌های تجلیِ «نور» یا مظاهرِ آن (از ماه و ستاره تا شبتاب) در شعرِ چالنگی، و نه‌فقط شعرِ او. ما این‌جا همین‌قدر توانیم گفت که عموماً در اشعارِ او رابطه‌ای‌ست میانِ شبپره‌ها و مردگان. یک نمونه‌اش همان که بالاتر خواندید، و این هم نمونه‌ای دیگر: «چگونه مرا می‌نگرند / شبپره‌های گورها.»

***  

زنگوله‌ی تنبلاز سروده‌های شاعر حدفاصلِ سال‌های ۴۷ و ۵۰ شکل گرفته، و نه از همه‌ی آن سروده‌ها. برخی از نغزترین‌هاشان، به هر دلیل، جا مانده‌اند از کتاب، و حیف. ویراستِ نخست را سالِ ۱۳۸۳ نشرِ سالی منتشر کرد، انتشاراتی که حتی یک کتابِ شعرِ کمتر از خوب به بازار نفرستاد. تجدیدِچاپِ این کتاب اما به سالِ ۱۳۹۵ انجام گرفته، به همتِ سید حمید شریف‌نیا، و ذیل مجموعه‌ای با نامِ «جنبش‌های ناگهان» که دربردارنده‌ی شعرِ چالنگی‌ست و بسیاری از همنسلانش، نظیر هوتن نجات و آریا آریاپور.

    در این نسخه‌ی تازه که نشرِ بوتیمار به بازار فرستاده، گویا، چالنگی تغییرهایی اعمال کرده و، در نتیجه، تجدیدِچاپ همراه شده با تغییرِ ویراست. این را بایسته است ناشر در کتاب ذکر کند. به هر حال، بودنِ دو ویراست از یک کتابِ شعر غنیمت است: مقایسه‌ی این نسخه و نسخه‌ی پیشین، که از نظرِ بیژن الهی گذشته بود، یاری‌کننده‌ی شاعرانِ جوان خواهد بود تا، افزون بر لذتِ خواندنِ شعرِ چالنگی، فوت‌و‌فنِ ویرایشِ شعر را، از طریقِ جستنِ تفاوت‌های دست‌کارِ دو خبره، چالنگی و الهی، بیاموزند.

 

چاپ اول در کتاب هفته

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :