نگاهی به "ثانیه های گیج " سروده فرناز جعفرزادگان
شهین ده بزرگی


نگاهی به  نویسنده : فرناز جعفرزادگان
تاریخ ارسال :‌ 27 شهریور 94
بخش : اندیشه و نقد

نگاهی به کتاب شعر "ثانیه های گیج "

سروده فرناز جعفرزادگان

نوشته ی : شهین ده بزرگی

 

                      ثانیه های هنوز

چاپ دوم کتاب شعر ثانیه های گیج که در بر گیرنده ی ۶۸ شعر در ۷۴ صفحه می باشد توسط نشر لیان در بهار ۹۴به چاپ رسیده است. چاپ اول این کتاب نیز در سال ۹۲ بوده است .اکثر شعرهای این کتاب کوتاه هستند . در شعر کوتاه در واقع شاعر پا روی لبه ی تیغ می گذارد چرا که دراین قالب کوتاه شاعر باید با تصویر سازی و کشف و ایجاز در کلمه به صورت لحظه ای تمام حرف خود را در چند کلمه و چند سطر کوتاه بگنجاند تا از عهده ی این مهم بر آید و فرناز جعفرزادگان در کتاب ثانیه های گیج  تاحدودی در این مورد  توانسته موفق باشد.
اکثر شعرهای کتاب ثانیه های گیج از  چهار کلمه تا چند سطر سروده شده اندکه بیشتر این کوتاه سروده ها چند معنایی است و مخاطب را به سمت و سوی مضامین مختلف شعری اعم از عاشقانه ٬عارفانه٬ اجتماعی و حتی فلسفی می کشاند و شاعر با هم آوایی احساس و اندیشه و تخیل و همچنین تصویر سازی های زیبا و ملموس در یک فضای عینی و ذهنی قدم می زند .

شهین ده بزرگی
  در ثانیه های گیج شاعر اغلب  یک عکس از زندگی را نشان می دهد و در فضای هستی و نیستی و چیستی بود و نبود سرک می کشد ولحظه را طوری شاعرانه به تصویر می کشد که گاه عمق شعر زیاد می شود و مفهومی عمیق به آن می بخشد که از یک لحظه نیز فراتر می رود.
ابتدای جاده ایستاده/ سایه ای/ که تا ابدیت قد کشیده است /  (ثانیه های گیج ٬ ش ۵ ص ۱۱ )
در این مجموعه گاه شاعر با بازی زبانی و طنزی ظریف حرف خود را بی دغدغه و بسیار ساده و صمیمی در چند کلمه می گنجاند. اتفاق که نمی افتد/ می افتم و/ اتفاق می افتد / ( همان ٬ش ۲۷ ٬ ص ۳۳. )
من هیچ چیز ندارم/ جز تو/ که ندارمت/  (همان ٬ش۳۳٬ ص۳۹.)
و یا گاهی شاعر به چیستی بین بودن و نبودن می اندیشد و با بازی افعال و شعری فعل گونه اندیشه ی خود را باز گو می کند . چرخیدم / چرخیدی/چرخیدیم و نمی دانستیم / بین بود و نبود ٬ چه بود/ که آن هم / بین ما نبود / ( همان ش ۵۶ ٬ ص۶۲)
این شعر مخاطب را به چند فضا پرتاب می کند و چند معنا را برای خواننده به وجود می آورد آیا شاعر چیستی بین بود و نبود را از دید عرفانی نشان می دهد و یا عشق و زندگی و یا فلسفه ای را مد نظر دارد چرا که فلسفه در شعر زمانی پدیدار می شود که سوال هایی بنیادین در باره ی خود و جهان بپرسیم . درچند شعر دیگر نیز این سوالهای بنیادین پدیدار می شود و مخاطب را به فکر فرو می برد گرچه شاعر برداشتها را قطعا  بر عهده ی مخاطب می گذارد به طور مثال
تو اولین بودی /که رفتی/ پس آخرین کیست/ که زمین رفتنش را امضا می کند؟/ آخرین گور سهم کیست؟/ آخرین گور... (همان ٬ ش۱۳ ٬ص ۱۹)
در ثانیه های گیج ما با مضمونهای مختلفی از قبیل مرگ و یا فقربر می خوریم بدون این که شاعر نامی از فقر و یا مرگ و ..را در این مضمونها  بیاورد که اینگونه سرودن هنرمندی و مهارت شاعر را می رساند مانند
دستهایش را /در عقربه ها می ریزد و / روی شانه ام مکث می پاشد / کرکسی / که هر روز / برای خاک / غذا می برد / (همان ٬ش۳۱٬ص۳۷)
ویا
شبی خیس خواب /رو به تنهایی جهان / پسرک ذهن خیابان را  نفس می کشید/ وبرای یک لقمه صبح/ تمام شب را وزن می کرد/  (همان ٬ش ۶۵ ٬ ص ۷۱ )
یکی از نو آوریهای جعفرزادگان در این مجموعه سرودن شعری با چهار فعل است که فعل اول تک سیلابی ست و سه فعل دیگر دو سیلابی ست و از لحاظ موسیقیایی در شعر هم قافیه و هم وزن نیزمی باشند . دید/ دوید/ رسید / ندید / (همان ٬ ش ۳۲٬ ص ۳۸) تک سیلابی بودن فعل اول نشان از شتاب و سرعت است که در پایان به ایست و سکون می رسد شاعر با این  چهار فعل توانسته بسیار هنرمندانه تصویری از سراب را در ذهن مخاطب القا کند که امروزه در بسیاری از معضلات شخصی و یا اجتماعی و یا .... می توان دید .
یکی از شگردهای فرناز جعفرزادگان در این مجموعه این است که شاعر شعر را به سمت لازمانی و لامکانی کشانده است و وقتی نوشته ای به این سمت و سو حرکت کند دیگر تاریخ مصرف ندارد و برای هر دوره ای بکر و تازه است
هر روز تو می آیی/ هر روز ما می رویم /   ( همان ٬ ش ۱۵٬ ص۲۱٬) تاکید هر روز در این طرح و تکرار صامت (ی) به شعر موسیقی بخشیده وشعر را به سمت و سوی بی زمانی و بی مکانی می برد  آیا منظورشاعر همان طبیعت است که هر روز بکر و تازه است و این ماییم که باید کوچ کنیم ویا....
نگاهی کوتاه به یکی دیگر از شعرهای این مجموعه می اندازیم. 
با سایه ای/ هم- سایه ام / که ترس را هم / در من ترسانده است / (همان٬ ش۱۸٬ص۲۴)
شاعر با بازی زبانی و واج آرایی (س) موسیقی زیبایی به شعر داده است که سکوت را در ذهن خواننده تداعی میکند و همچنین  ترسیدن از ترس ٬طنز مخفی و تاریکی است که در شعر نهفته می باشد
در زیر باز نگاهی  به دو شعر دیگر این مجموعه می اندازیم که دارای ایهام ساختاری می باشند
یکی یکی درها بسته می شد / و من / به پنجره ای فکر می کردم/ که رو به غروب باز می شد/ ( ٬ ش ۶۱٬ ص ۶۷) شاعر با استفاده از واج آرایی (ی) موسیقی را در سطح کلام جاری کرده وشعر دارای ایهام ساختاری است یعنی دو جنبه ی مثبت و منفی دارد چرا که وقتی شاعر می گوید   ( ومن/ به پنجره ای فکر می کردم / که رو به غروب باز می شد / ) دو سوال برای خواننده به وجود می آید ٬ پنجره ای که رو به غروب غم هاست و یا پنجره ای که غروب و غم را تداعی میکند 
در شعر شماره ۴۷نیز ایهام ساختاری در شعر صورت می گیرد

نامی از دوزخ نمی ماند / اگر/
دلی در هوای من بسوزد/ در اینجا نیز به ایهام ساختاری جالبی بر می خوریم و شاعر با بکار گیری کلمه ی دوزخ ابهامی در ذهن مخاطب ایجاد می کند. و بطور کلی نگاه تازه ی شاعر به جهان درون و بیرون با ابهام همراه است.

یکی از امتیازات شعرهای فرناز جعفرزادگان دور بودن او از احساسات عاشقانه ی زنانه و دوری از فضای رمانتیسم و  ساختار من محوری می باشد که متاسفانه نمونه ی شعر رمانتیسم در تعدادی از اشعار بانوان شاعر دیده می شود و دوری از این فضا وجه تمایزی بین شعرهای فرناز جعفرزادگان باشعرهای زنان امروز است و صدایی تازه دربین شعر زنان امروز است  .
گرچه شعرهای این مجموعه دارای فضای رئالیسم و حتی سورئالیسم است که دارای بن مایه های تفکری و قابل درک است و شعرهای ساختارمند در این مجموعه به وفور دیده می شود اما گاهی از دیدگاه اندیشه و جوهره ی فکری نزول می کند مانند
سکوت چشم هایت/ دلم کمی سیب می خواهد / تا دنیا را برایت بچیند
(همان٬ش۵۵ ٬ص۶۱)
با گذری بر کتاب شعرثانیه های گیج و بررسی موتیف های شعری این مجموعه ( آسمان ٬ آب٬ باران٬سایه ٬ باد٬ هستی و نیستی ) به ذهن سیال و طبیعت گرای این شاعر بیشتر پی می بریم .شاعر با نگریستن به هستی و چیستی از منظر زمان٬ مرگ دقایق را در تمام لحظات همچون موریانه ای مد نظر دارد و با به چالش کشیدن بعضی از مضامین٬ خود را گیج همین ثانیه ها می کند .
در کل درشعرهای این مجموعه هر چند با محدود بودن دایره ی واژگانی روبرو می شویم که شاید ضعفی برای این مجموعه تلقی شود اما باید گفت که اکثر شعرهای کوتاه به علت کم بودن تعداد کلمات در شعر همواره این مشکل را در خود ایجاد می کند که گاهی به مذاق خواننده ی جدی و تیز بین خوش نمی آید . اکثر شعرها چند بعدی و فرا زمان مکانی ست که از ویژگی های خوب این مجموعه است
گذری می کنیم بر چند شعر از این مجموعه

(ش۴۶٬ص۵۲)
تردید را از پیشانی دنیا / پاک کردم و/ بی مرزی / از جغرافیای روح عبور کرد/ تا دیگر زندانبان من نباشد/
(ش۳۷٬ص۴۳)
و تو آن سو
با هندسه ی عنکبوتی چشم هایت /ایستاده ای / و ما این سو / خاک را پر می کنیم از حیاتی کبود/
(ش ۴۸  ٬ص۵۴)
عجب حکایتی ست/ این ماجرا/ این چه آمدنی بود / که نه من بودم و / نه تو
(ش٬۶۶ص۷۲)
درخت/ سکوت آب و سنگ را می فهمید /و پرنده / که هر چه اوج می گرفت / غروب به شهر نزدیکتر می شد/
(ش ۶۴ ٬،ص ۷۰)
چقدر٬ می گریستم/ چقدر٬خاک و باران بوی مرا می دادند/ چقدر از نگاه یک عابر/ چقدر از معصومیت پیرمردی / که جهان دستانش را می ربود/ و سنگی که لمس اندام آب را می فهمید/ اینجا آدم ها/ چقدر بوی آفتاب می دهند/

(ش۸ص٬۱۴)
خواب دیدم/ پرستویی در آسمان / به دنبال لانه اش می گشت/ و نمی دانست / کسی جز باد نمی داند/ انتهای آسمان کجاست

(ش ۲ ٬ص ۸)
یادت باشد/ پرنده هم که باشیم/ یک روز/ آسمان تمام می شود

(ش۱۴ ٬ص۲۰ )
رسید/ عبور نمی خواهد/ هرچه راه برویم/ مدام/ دور می شویم/

(ش ۵۳ ٬ ص ۵۹)
ای عشق !/ حقیقت دارد/ هر چه می دوم / باز هم / یکی دو قدم / از من / جلوتری

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :