نگاهی به به نفع رویاها رستم اله مرادی
ابراهیم ناصری


نگاهی به به نفع رویاها رستم اله مرادی
ابراهیم ناصری نویسنده : ابراهیم ناصری
تاریخ ارسال :‌ 6 مهر 04
بخش : اندیشه و نقد

 

 

 

 

"به حنجره ی باد "

 

مزید بر گل های یاد

حرف که می زنیم

سنگ ها

ظالمانه تر تنها می شوند

دست بگشاییم وُ    رعشه بر گیریم از آب ها

که نشسته ی شب    به حنجره ی بادیم

طلسم بنفشه های خویش

در هاله ای کبود

 

رستم اله مرادی 

 


"رستم اله‌مرادی" از شاعران معاصر  ۲۳ خرداد ماه سال ۱۳۳۸ خورشیدی، در مسجدسليمان، در خانواده‌ای کارگری به دنيا آمد.
از او مجموعه شعری با نام «به نفع روياها» در سال ۱۳۸۸، توسط نشر تپش نو به چاپ رسيد.
اله مرادی با وجود هم نفسی و تاثیر از شاعران موج ناب مسجدسلیمان همچنان نگاه ویژه‌ای خودش را داشت به گونه ای که بوم در شعر اله مرادی برخلاف شاعران ناب کمی هویت عمومی‌اش کم رنگ و به معنای خالص انسان فردگرا تبدیل می‌شود و از الگوی قبیله‌ای خود عبور میکند .
مشخصه دیگر جای کلمه و کلمه‌ی جای‌گذاری شده در اشعار اوست که جنبه‌ی زیبایی شناسانه‌ی شخصی او را انعکاس می‌دهند .
رستم اله مرادی در اشعارش گاه نقبی به دیدگاه و مانیفست وجودی حجم گرایان نه به عنوان شعر حجم بلکه به عنوان طرح دیدگاهی آوانگارد و هنر برای هنر در شعر معاصر می‌زند و تصاویر و ترکیبات و اجرای شعری‌اش رنگ حجمی به خود می‌گیرند.

بازخوانی و بازیابی معنا از نگاهی دریدایی و سوررئالیستیِ حنجره‌ی باد


۱_ بررسی شعر را از نگاهی دریدایی 

الف ؛ تعلیق در معنا

لایه مندی شعر : وقتی از «گل‌های یاد» به «سنگ‌ها» و بعد به «آب‌ها» و «حنجره‌ی باد» می‌ره،در  هر گزاره‌ی تصویری معنای لایه‌ی اول الگوی ذهنی پیشین را به چالش می‌کشد و به مدلول دیگر می‌سپارد.
معنا غایی مدام در تأخیر و رو به آفاق دیگری در حرکت هست (différance).


ب ؛حضور و غیاب

در سطر («سنگ‌ها ظالمانه‌تر تنها می‌شوند») به چیزی آنسوی ذهن در جهان غریب و قریبِ غایب اشاره دارد: اینکه پیش‌تر «سنگ» نماد استواری یا حضور ختم می‌شد ، اما حالا بدل به تنهایی و نوعی واسازی شکل طبیعی تبدیل شده است.
غیابِ معنا همان‌قدر در کار است که حضورِ واژه‌ها.


پ؛ واسازی ایماژها 


«دست بگشاییم و رعشه بگیریم از آب‌ها» ساختار طبیعی ارجاع ذهن را نسبت انسان/طبیعت را برهم می‌زند.
آب که عموما آرامش یا حیات و یا نمود پاکی‌ست، اینجا منبع رعشه و اضطراب می‌شود. شعر، قطب‌های معنایی سنتی (آرامش/ترس) را می‌شکند.

بررسی از دیدگاه سوررئالیستی

الف؛  تصاویر نامنتظر و جهش‌های معنایی به سوی شکستن عادت های ذهنی دارند 

گل‌های یاد / سنگ‌های تنها / رعشه از آب / حنجره‌ی باد / طلسم بنفشه‌ها…

این‌ اشارات در تناسب یکدیگر منطق خواب و ناخودآگاه را پردازش می‌کنند، نه منطق روزمره. یعنی شعر در فضایی میان رؤیا و واقعیت حرکت می‌کند.


ب؛  هم‌نشینی متضادها

گل (ظرافت) در برابر سنگ (صلابت).

آب (جاری) در برابر شب/باد (ناپایدار).

این ترکیب‌ها از جنس همان «برخورد نامنتظَر اشیاء» است که سوررئالیست‌ها می‌گفتند سرچشمه‌ی زیبایی است.

پ؛ جادوی نمادین و جادوی کلامی

پایان شعر با «طلسم بنفشه‌ها در هاله‌ای کبود» زبان را به قلمرو جادویی و ناخودآگاه می‌برد.

این همان «امر شگفت و وهمی» است که سوررئالیست‌ها به‌دنبال آن بودند: کشف لایه‌ی پنهان واقعیت در ناخودآگاه و اسطوره.

 شعر سویه‌ی دریدایی دارد آنگاه که معنا را مکرر در تعلیق می‌اندازد، تضادها رخ می کشند و به‌جای یک حقیقت نهایی، شبکه‌ای از آدرس ها و حقایق را  می‌سازند و جهان های موازی خلق می‌شود .

در عین حال سوررئالیستی هم هست از آن روی که  تصاویر  منطق رؤیا‌گونه سر بر می‌آورند،و در کنار هم  وهم و خیال انگیزی ایجاد می‌کنند که می‌شود مانند نادیا در اثر آندره برتون حتا از نام‌اش چند معنا یافت و بعد به روایت رسید .

 
تصویرپردازی شعر پر از تضادها، پرش‌های ذهن وخیال سیال و  نمادهای غیرفعلی است ، تکثیر معنا می‌کنند و در عین حال همچون اکسسوری در فضای شعر زیبایی خلق می‌کنند .
زبان اثر ذهنی است و شعر جریان آزاد اندیشه و ناخودآگاه شاعر است؛ خطی و منطقی نیست، بلکه تداعی‌ها، خاطره‌ها و رؤیاها را پیش می‌برد.

پس از این روی می‌توان گفت هم این اثر و هم اکثر اشعار اله مرادی دو بعد مشخص فکری را دنبال می‌کنند تا بتوان در آن دستگاه به معنا و تحلیل اثر دست یافت .
جنبه سوررئالیستی جهان رؤیاگون، جهان جادویی و پر از ناخودآگاه و تضادهای برگرفته از اضطراب انسان مدرن .
جنبه دریدایی که در شناخت شکلی  معنا  بر اساس قوه‌ی فاهمه هرگز در یک پدیده اثبات  نمی‌شود؛ لغزش، تعویق و واسازی ارزش‌ها و تصاویر مشهود را در خود دارند .

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :