نگاه به "می‌کشمت بی‌شرف" نوشته "نرگس جودکی"
سارا محمدی نوترکی


نگاه به نویسنده : سارا محمدی نوترکی
تاریخ ارسال :‌ 31 تیر 01
بخش : اندیشه و نقد

 

 

 

نقد و تحلیل سارا محمدی نوترکی

بر مجموعه داستان "می‌کشمت بی‌شرف" نوشته "نرگس جودکی"

 

مجموعه داستان "می‌کشمت بی شرف" مجموعه داستانی است که سعی دارد داستان‌هایی واقع‌گرا و عینی را برای خوانندگان و مخاطبین خود ساخته و پرداخته باشد. پرداخت هر دوازده ایده این مجموعه تابعی از بینش‌ شخصی و جهان فکری نویسنده داستان است. در داستان‌ اول مجموعه با حذف عملکردهای شخصیت‌های پویا، سعی در  نشان دادن زنجیره‌وار جزئیات حول محور نگاه و نگرش مرد ساواکی را دارد و این گونه است که روایت  به تکامل و تکاپوی داستانی می‌رسد. در این داستا‌ن‌ عنصر چرایی از غایت داستان‌ها حذف می‌شود و قطعیت جای شک و تردید را پر می‌کند‌. داستان "می‌کشمت بی‌شرف" اولین داستان مجموعه است. درونمایه این داستان نقشه مردی ساواکی است که به دلیل اغراض خاص سازمان مامور انجام قتل پدر راوی است. داستان دارای تیپ‌های سیاه و سفید است که با هدایت جهان‌بینی ایدئولوژیک و دانایی نویسنده هدایت شده و  به وظیفه خود عمل می‌نمایند.  در این داستان قضاوتگری راویِ زن همراه با قطعیتی که در پایان داستان آورده می‌شود هر گونه پرسش‌گری توسط مخاطب را به حداقل می‌رساند. راوی علاوه بر این که روایت را در دست دارد می‌تواند خودش نیز مفسر فرجام همسرش باشد. در این داستان جزئیات کم رنگ شده کلیات دیدگاه راوی باعث می‌شود که ما نتوانیم حداقل صحنه‌هایی از جنایات ساواک را به تماشا بنشینیم. در داستان‌های رئالیسم لازم می‌آید صحنه‌هایی ترسیم شود تا مثلا مظلومیت پدر و گستاخی و بی‌رحمی سازمان ساواک و آدم‌های  آن سال‌ها را دریابیم  تا حرف‌های راوی را باور کنیم.‌ حقی که منطق خواننده می‌تواند با هم‌ذات پنداری به راوی بدهد. اساسا چرا باید سازمان ساواک چنین نقشه‌ای طرح کرده باشند؟ آیا پیرمردِ  کفش جفت کُنِ مسجد آنقدر شخصیت مهمی بوده که بخواهد به فعالیت های ساواک خدشه‌ای وارد نماید؟ پیش نیازهای این داستان تا حدودی غیر قابل باور شده است.  داستان در خود نیازمند تاویل ‌پذیری نیست. همه چیز در داستان گره گشایی شده است و ساواکی به سزای اعمال خود رسیده است.‌ منطق داستانی "می‌کشمت بی‌شرف" شبیه به سریال‌های دهه فجر است. این مشابهت، داستان را به روایتی کلیشه شده و از انقضا گذشته پیوند می‌دهد.
داستان "چشم بادامی" اما فضاسازی خوب یک موقعیت فانتزی را بوجود آورده است. نویسنده در این متن خلاقیتی که در آن به خرج داده آن است که مرزها را در نوردیده و با آینده‌نگری، شگفتی خاصی پدید آورده است.‌ داستان در آینده اتفاق می‌افتد. تخیلات باعث مجذوب کردن مخاطب می‌شود. اما در عمل به دلیل جمع بودن تمرکز و حواس نویسنده به بُعد فضاپردازی تخیلی و عناصر فانتاستیک و خیال پردازنه، طرح داستانی آفریده نمی‌شود.
تکنیک غالب در تمام داستان‌های مجموعه فلاش بک است. نویسنده با استفاده از این تکنیک آگاهی‌هایی را به اطلاع خواننده می‌رساند که دانستن آن لازم و گاها ضرورت بوجود می‌آورد.
 راوی‌ها اغلب زنانی پر درد و مغلوب و تحت سلطه همسرانی لجوج و یک دنده‌اند. مردهای داستان، آدم‌هایی کم عاطفه‌ و بی‌تفاوتند و  گاها آنقدر سنتی‌اند که می‌توانند نسبت به فرزندان‌شان هم احساس مسئولیتی نداشته باشند. زنان داستان‌ها تحت لوای فرهنگی و عقیدتی پدر و یا همسر زندگی خود و فرزندان را قربانی می‌کنند. هر چند این قربانی شدن هرگز مورد خواست و تایید آنها نباشد. گویی نوعی جبر و اختناق، اختیار و آزاد بودن را از زنان داستان سلب می‌کند. رد این بی‌تفاوتی‌ها را می‌توان در داستان "می‌کشمت بی‌شرف"  در داستان "گلین" در داستان" "شنبه‌زا تا جمعه‌زا" و "دو زن" و بیشتر داستان‌های این مجموعه به عینه دید. گویا زن جنسیتی است که فرق نمی‌کند از کدام طبقه اجتماعی است بیمار باشد، هنر قالی‌بافی داشته باشد، وکیل باشد یا همسر و زن خانه و یا چقدر درس خوانده و شغلش چه باشد.
 در داستان دو زن دو شخصیت‌ِ زن، همسرانی هستند که از جانب مردِ خود آسیب پذیرفته‌اند. شخصیت اول زنی است که همسر پزشکی شده است که آن مرد زن اول دارد و برای سرگرمی و تنوع دختر نوجوانی را صیغه می‌کند و شخصیت دیگر خانم وکیل است که همسرش مدام برای او خط و نشان می‌کشد که نباید پرونده کاری را قبول کند. باید در خانه بماند و از فرزندش مراقبت نماید.
داستان در منطقی باور پذیر زنانی  را مطرح می‌کند که به حال مردان روزگارش فرقی نمی‌کند که همسران‌شان دارای چه مقام و منزلت و طبقه اجتماعی باشند. زن در هر شرایط و موقعیت والا و اجتماعی  هم مستاصل و اسیر خواسته‌های سلطه‌گر مرد است. مستاصل بودن  این دو زن به هم شببه است.‌ گویا سلطه و قدرت مردانه است که بر زنان همچنان حکم‌فرما می‌شود. پدری که دخترش را عوض جواز ویلا به پزشکی پولدار و گردن کلفت می‌فروشد.
داستان "گُلین" یکی دیگر از داستان‌های مجموعه است. "گلین" اسمی ترکی است که معنای آن عروس است. در این داستان "گلین" قربانی سنت‌های جامعه‌ای روستایی است.‌ محدودیت‌ها فقط شامل مدرسه وسایل حمل و نقل شهری و امکانات اولیه زندگی نیست. محدویت‌های فرهنگی و بومی یک منطقه قبیله‌ای که معتقد است دختر نباید به فرد غریبه ازدواج کند. در این داستان از لحاظ ساختاری شخصیت‌ها آنقدر که باید دیده نمی‌شوند. بلکه توسط راوی نقش پردازی می‌شوند‌. سوژه‌ها در هم آمیخته شده و هر کدام می‌خواهند بدون نشان دادن،  در خود مفهومی به داستان اضافه نمایند. مثلا شخصیت آقا معلم  یا جامعه سنت‌زده و یا بیماری آسم که گریبانگیر شخصیت "گلین" است و یا هنر "گلین" همه این‌ها در مجموع می‌خواهند قضیه را به سوخته شدن گلین هل بدهند. اما بدون ایجاد این پراکندگی پرداختن به خود سوژه اصلی و بسط دادن نگاه سنتی برای جمع کردن داستان کافی بود. داستان گلین پایان بسته‌ای دارد همه چیز با مرگ گلین به پایان می‌رسد. این داستان دارای بعد غم‌انگیز بودن است. و همین غم‌انگیز بودن باعث می‌شود که  ما از این داستان انتظار بیشتری در پرداخت عمیق سوژه داستانی داشته باشیم.
 حسن ختام این مجموعه داستان "شنبه زا تا جمعه‌زا"ست. این داستان هم راوی شخصیت زن است که داستان  را تعریف می‌کند. این داستان که به کوتاهی داستان  مینی‌مال شبیه شده است از آخر شروع می‌شود. شروع خوب با فضاسازی خوب درک واقعی از احساس مادری که بالای قبر فرزندش نشسته است را به مخاطب القا می‌نماید. راوی این داستان شخصیت زنی است که فرزندش قربانی خرافات و عقاید خانواده‌ای سنتی شده است. خانواده‌ای که به خواندن وِرد و باورهای عوام اعتقاد دارد. عقاید منحط و غیر علمی و بی‌اساس مادر حسام بر حسام تاثیرگذار بوده است. در این داستان هم روابط علی معلولی و چگونگی بوجود آمدن عمیق اختلافات ناپیداست. اما در روساخت شاهد کشمکش‌های بیهوده و بی‌فرجام شخصیت زن در برابر جهل و خرافات مرد و مادرش می‌شویم.
مجموعه داستان "می‌‌کشمت  بی‌شرف" ترکیبی از دوازده داستان به نویسندگی خانم نرگس جودکی است. این مجموعه داستان با شمارگان ۵۰۰ جلد در سال ۱۴۰۰ توسط نشر نامه مهر به چاپ رسیده است.

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :