نقش و جایگاه روشنفکران ادبی در ادبیات دهه 90 و شاعران نوظهور
نوشته ی جلال صابری نژاد
تاریخ ارسال : 4 مرداد 98
بخش : اندیشه و نقد
نقش و جایگاه روشنفکران ادبی
در ادبیات دهه 90 و شاعران نوظهور
جلال صابری نژاد
روشنفکر تنهاست زیرا هیچکس وظیفهای به گردن او نگذاشته است. باری ـ این خود یکی از همان تناقضهاست ـ او نمیتواند خودش را آزاد كند، بیآنکه ديگران هم آزاد شده باشند. زيرا هر فردی اهداف خاص خودش را دارد كه نظام حاكم آنها را از او ربوده است و بیخويشتنی تا طبقه حاكم نيز ادامه پيدا كرده است و اعضای اين طبقه نيز برای اهداف غيرانسانی كار میکنند كه متعلق به خودشان نيست، يعنی بهطور بنيادی براي كسب سود بيشتر. بدینسان روشنفكر كه تناقض خاص خود را بهعنوان بيان فردی تناقضهای عينی تلقی میکند، همبسته هر فردی است كه برای شخص خود و براي ديگران بر ضد اين تناقضها مبارزه میکند.[1]
بگذارید موضوع پژوهش را با چند سؤال کلیدی مطرح کنیم.
1 ـ روشنفکر ادبی دهه نود کیست؟
2 ـ چه جایگاه ادبی دارد؟
3 ـ چگونه میاندیشد؟
4 ـ معیارها و برجستگیهای زبانی شاعرانهاش چیست؟
5 ـ آیا دارای استقلال فکری است یا وابستگیهای سیاسی کاذب به برخی جریانهای سیاسی موجود دارد؟
6 ـ میزان تأثیرپذیری و جریان سازی او چه مقدار است و آیا تأثیری بر روی دیگر اعضای جامعه دارد.؟
7 ـ آیا دارای زبان فاخر و غنی شعری است و ساختمان شعری استواری دارد؟
9 ـ چه میزان مقبولیت ادبی و شعری میان جامعه خویش دارد؟
سرآغاز سخن
افراد خاص و چهرههای متفکری همچون امانوئل کانت و کارل مانهایم درباره روشنفکر ادبی تعریفهای مختلفی بیان کردهاند از جمله زندهیاد داریوش شایگان پدر فلسفه ایران که دیدگاه متفاوتی و تعریف تازهای برای روشنفکر ادبی بیان کرده است. بدون شک برای رسیدن به اهداف بزرگتر و دستیابی به توسعه فرهنگی ـ سیاسی و پیشرفت میبایست قانونها و تعاریف تازهای وضع کرد بر همین اساس میبایست تعاریف تازهای برای بنیانهای بشری امروز ایران وضع نمود.
بدون شک در عصر ما و با توجه به فقدان معیارهای تازه برای دوری جستن از پوسیدگی اندیشه و دستیابی به جریان تازه، ناب و آوانگارد اندیشه، میبایست تعاریف تازهای برای عصر روشنفکری در نظر گرفت به همین خاطر روشنفکر در دهه 90 به مفهوم و تعریف تازهای برای شناخت و معرفی نیازمند است، باید توجه داشت که به لحاظ کارکرد اجتماعی و شخصیتی روشنفکر امروز مفهوم وسیعی را میطلبد به همین خاطر میتوان چنین تعریف کرد که «روشنفکر ادبی کسی است که برای دفاع از ارزشهای انسانی، اندیشههای آرمانگرا و خدمت برای بشریت برای دفاع از آزادی قلم و آزادی بیان همواره تلاش میکند؛ اسیر جریانهای عاشقانه، احساسی و زد و بندهای دنیوی و بازیهای کاذب سیاسی، مجنونوارگی و شیدایی در هنر نیست شخص روشنفکر از علائق شخصی خود گذشته و به مسائل اجتماعی محیط پیرامون خود میپردازد؛ روشنفکر ادبی همواره از قلم بهعنوان ابزاری برای مبارزه علیه «استبداد فکری، جهل و نادانی» برای رسیدن به دانایی و خَرد و تکامل بشر بهره میجوید بنابراین میتوان روشنفکر ادبی را چنین تعریف نمود. «روشنفکر ادبی کسی است که از امیال و علایق شخصی خود گذشته و به مسائل اجتماعی پیرامون خود پرداخته و هرکجا کجرفتاری و یا ناروایی یا استبداد فکری میبیند علیه آن با ناچیزترین ابزار یعنی قلم بهطور مصالحت آموز و بدون خشونت میپردازد هدف روشنفکر زدودن و برداشتن تبعیضهای اجتماعی انسانی جامعههای دیکتاتوری و توتالیتوری تک محور و اقتدارگراست.»
برای درک بهتر موضوع باید توجه داشت که ظرف چند دهه گذشته ادبیات ایرانی تجربههای موفقی در پرورش روشنفکران پیشتاز ادبی داشته است که از جمله آنها میتوان به «احمد شاملو» روشنفکر جامع به مفهوم کلیت اندیشه یعنی هم بعُد تاریخی، هم بعُد اجتماعی، هم بعُد ادبی، برای دستیابی به جامعهای متمدن بر پایه دموکراسی و حفظ ارزشها و کرامات انسانی، «فروغ فرخزاد» روشنفکر فمینیست، تحولخواه برای دستیابی به جامعهای برابر و سالم و برداشتن تبعیضهای جنسیتی، «اخوان ثالث» روشنفکر ادبی با گرایش ناسیونالیستی میهنی یا به عبارتی بازگشت به گذشته کهن و احیای فرهنگ بومی ایرانیان برای بازیابی فرهنگی و هویت بخشی مردم بحرانزده زمانه خویش و آفرینش امید و ... میتوان اشاره نمود.
بدون شک همواره ادبیات در گذر زمان تحت تأثیر تحولات سیاسی ـ اجتماعی جامعه خویش بوده بهگونهای که این تأثیرپذیری منجر به افول و ظهور بسیاری از جریانهای فکری شده است. جامعه ادبی ایران هم در دهههای گذشته با تغییرات بسیاری همراه بوده که منجر به پایهگذاری جریانهای جدید و حذف برخی از جریانهای اجتماعی ـ سیاسی و به تبع آن شخصیتهای ادبی از چرخه هنر شده است تا جایی که پدیدههایی نوظهوری همچون جریان ادبیات انقلابی و ادبیات مهاجرت به مرحله ظهور رسیدند. حال آنکه تحولات عمیق و گسترده و تغییر الگوبرداری غربی و پیروی از الگوبرداری اسلامی ظهور دوگانه روشنفکران را در سرزمین ایران رقم زد. تا جایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل روشنفکر ادبی تحت تأثیر مکتب دینی اسلام بدنه و پایه تفکر روشنفکر دینی شکل گرفت. که همین امر منجر به برداشتها و تضادهای فکری میان روشنفکران معاصر شد بهگونهای با بررسی موضع فکری و نگرشهای اجتماعی میتوان به اهداف متفاوت هر کدام از این دو جریان روشنفکری دست یافت.
باید توجه داشت که کلید موفقیت ادبیات و به تبع آن هنر در قاره اروپا و امریکا پرورش روشنفکران ادبی در جامعه انسانی آنها بوده است و علت عقبماندگی بسیاری از کشورها در زمینه ادبیات مدرن و ادبیات آزاد از جمله ایران را میتوان در عدم پرورش روشنفکران ادبی و شاعران متعهد در جامعه انسانی برشمرد. به همین خاطر میتوان علتهای عدم پیشرفت فرهنگ و ادبیات ایرانی را در موارد زیر جستجو کرد.
1 ـ پرورش نیافتن روشنفکران ادبی به علتهای مختلفی همچون ضعفهای ساختاری و عدم پالایش ادبی زمانه و ارتباط مستقیم با جامعه و درک آثار گذشتگان، ظهور شاعران جوان و کتاب اولیها و ...
2 ـ سیاستهای غلط فرهنگی و فشارهای بیرونی به جامعه ادبی و شخصیتهای ادبی و مانع شدن از طرق مختلف همچون سانسور، اجرای قوانین ممیزی، تحت فشار قرار دادن و خروج افراد به بهانههای مختلف از جریان ادبیات و یا مهاجرت خود افراد روشنفکر ادبی (ادبیات مهاجرت) بر اثر خفقان ادبی در جامعه و چند دستهای کردن ادبیات همچون ادبیات خودیها و ادبیات غیر خودها با آفرینش برچسبهای همچون جریان منحرف ادبی و شاعران ارزشی و غیر ارزشی و...
3 ـ نبود جریان مستقل آزاد اندیشه و عدم ارتباط مستقیم با جوامع ادبی کشورهای صاحب سبک اروپایی و امریکایی
4 ـ عدم حس تعلق خاطر به جامعه ایرانی، فرهنگ ایرانی و گرایش به دیگر تمدنهای نوظهور ادبی و گردش وسیع اطلاعات بهواسطه ظهور ادبیات در شبکههای مجازی توسط برخی شاعران، نویسندگان، هنرمندان جوان و...
5 ـ عدم شناخت ادبیات کلاسیک و مؤلفهها و جریانهای شعری وابسته در ایران توسط شاعران جوان و ...
حال این سؤال پیش میآید که آیا داشتن روشنفکران ادبی و شخصیتهای پیشرو به چه درد جامعه میخورد؟ و چرا داشتن افرادی با داشتن تفکرات روشنفکری در ادبیات این قدر حائز اهمیت است؟
بر اساس پژوهشهای انجام شده و بررسی جوامع مختلف بهطور کلی فقدان و نبود روشنفکران ادبی در جامعه مانع از جریان سازی و ایجاد تفکر در میدان اندیشه ادبیات و به دنباله آن بخش عظیمی از جامعه انسانی شده و به مرور جامعه دچار پوسیدگی افکار و کهنگی زبان و بیان میشود که همین پوسیدگی بهمرور زمان منجر به نابودی، عدم خلاقیت هنری و پیشرفت و به دنباله آن تقلید کورکورانه از مکاتب دیگر مناطق جهان خواهد شد که همین تقلید کورکورانه مانع پیشرفت و یافتن چشمههای تازه ادبی و شعری میشود و دیری نمیپاید که ادبیات و اندیشه به پایان و ورطه سقوط میرساند و با گذر زمان از گردنه تاریخ حذف خواهد شد. و این حل شدگی فرهنگی تحت تأثیر نبود افکار تازه و روشن و پرورش روشنفکران ادبی با گذر زمان مانع بلوغ فکری و دستیابی به اندیشه آوانگارد و پیشرفت نسلهای بعدی و جوانتر خواهد شد. حل شدگی فرهنگی و پدیده استعداد کشی در دوران معاصر دو معضل مهم جوامع غیر دموکراتیک و از موانع مهم برای ظهور و آموزش روشنفکران بودهاند که تحت تأثیر نوع سیاستهای تک محور، برخوردهای سلیقهای و مدیریت اقتدارگرایانه در جامعه ما ظرف 3 دهه گذشته ظهور کردهاند.
اما باید توجه داشت که مسئولیتپذیری و تعهد اخلاقی که ریشه در آب و خاک این سرزمین داشته منجر به ظهور روشنفکران ممتازی شده است و خوشبختانه کشور ایران در پرورش ادیبان و روشنفکران ظرف 3 تا 5 دهه گذشته بسیار موفق بوده است که از چهرههای سرشناس آن میتوان به رضا براهنی، علی باباچاهی، سیمین بهبهانی، سید علی صالحی، علیرضا پنحهای، ابوالفضل پاشا و دیگران اشاره نمود.
معرفی یک روشنفکر موفق در دهه 90
سید علی صالحی شاعر و منتقد نام آشنای این روزهای محافل ادبی و دهههای گذشته شعر ماست شاعری موفق و پیشرو که بیدادگریهای شاعرانهاش مرزهای جهانی را در نوردیده است. شاعری که تحول زبانیاش در شعر معاصر ما منجر به جریان سازی و رونق بخشی با ادبیات زمانه ما شده است. تا جایی که با معرفی جریان شعر «حکمت» نوید تحولی عمیق در شعر معاصر ما را در این دوران بهشدت بحران زده تحت تأثیر تفکرات اروتیک و رمانتیسم که جامعه شاعران از شاعران آوانگارد، خلاق تهی شده را داده است. شعر «حکمتی» که نقطه عطف برای عبور از بحرانهای اندیشه و خلع گفتمان جریان سازی در هنر است.
در این میان صالحی را بهخوبی میتوان نه به عنوان یک شاعر و منتقد ادبی بلکه به عنوان روشنفکری مستقل یا به عبارتی کاربردیتر یک «مصلح اجتماعی» دانست که علیه بیدادگریهای زمانه خویش بر خواسته که این ریشه در روشنفکری شاعر و جهانبینی و مسئولیتپذیری و تعهد انسانی شاعر نسبت به مردم زمانه خویش دارد. صالحی شاعری توانا و خلاق است ظرف سه دهه گذشته با ارائه آثار نفیس ادبی در جریانهای شعری اجتماعی، اعتراضی و سیاسی به خوبی ماهیت و مفهوم نوآوری روشنفکری را برای ما به عرصه نمایش گذاشته است.
بررسی برجستگیهای کارنامه کاری و معیارهای روشنفکری شاعر و منتقد ادبی سید علی صالحی به عنوان الگوی رفتاری موفق عصر روشنفکری در دهه 90
باید توجه داشت که برای احیاء و پرورش روشنفکران ادبی از طریق مقوله آسیب شناسی فرهنگی با بررسی آثار ارائه شده شاعران و روشنفکران و منتقدان ادبی میتوان معیارهای ادبی و برجستگیهای روشنفکران موفق، و پشتاز را تشخیص داده و برای الگوبرداری مناسب نسلهای بعدی به جامعه معرفی کرد. با بررسی کارنامه ادبی شاعر و منتقد ادبی سید علی صالحی میتوان موارد زیر را به عنوان معیارهای مثبت اندیشه و عصر روشنفکری برشمرد.
1 ـ عدم وابستگی شاعری همچون صالحی به جریانهای سیاسی کاذب و حفظ استقلال فکری جهت دستیابی به اندیشه آزاد، پویا و زنده؛
2 ـ زبان غنی و دوری جستن از فقر کلامی در ساختار شعری و آفرینش استعارههای تازه، ناب و بکر ادبی
3 ـ تنوعی موضوعی و مضامین شعری بالا از جمله حضور موفق و کارآمد در جریانهای شعری عاشقانه، اجتماعی، اعتراضی و سیاسی
4 ـ جریان سازی توسط شاعر ظرف یک دهه گذشته از جمله پایهگذاری شعر «حکمت» و توسعه محیطی جغرافیایی شعر از جنوب تا شمال، از طریق گردش و چرخ کابردی اندیشه در سطح وسیع جامعه
5 ـ تبادل فرهنگی با غرب و شرق برای ارائه و معرفی آثار و تقویت زبان فارسی و به دنباله آن دستیابی به توسعه فرهنگی از طریق ترجمه آثار شاعری چون سید علی صالحی به زبانهای موفق روز از جمله انگلیسی، ترکی و اسپانیایی و ...
6- کارنامه پر بار ادبی از جمله داشتن بیش از چندین مجموعه نفیس شعر و ارائه نقدها و نظریههای کاربردی برای حل معضلات، مشکلات و رفع بحرانهای زودگذر شعری تحت تأثیر نفوذ فرهنگها و آثار بیگانه ادبی و خود باختگی فرهنگی
7 ـ دارا بودن جسارت اندیشه و ارائه آثار فاخر اعتراضی، مبارزه با خودسانسوری، در گذر زمان در خط مسیر فکری برای دست یابی به فضای دموکراتیک شعری
8 ـ تحولخواهی، تحولپذیری و عدم راکدی اندیشه برای تطبیق یافتگی با ادبیات آوانگارد و همسویی با رشد فرهنگی ـ سیاسی که نیاز اولیه و اساسی یک روشنفکر موفق است.
9 ـ ارتباط وسیعی کلامی و زبان شعری با تمام تودههای مردم و طبقات اجتماعی جامعه انسانی که از ارکان اصلی روشنفکران موفق و پیشتاز جوامع اروپایی و امریکایی است.
10 ـ عدم زوال اندیشه و تکراری پذیری گفتاری در گذر زمان و ارائه راهکارهای تازه فکری برای پیشرفتهای هنری و جان بخشی به ادبیات از طریق تزریق امید به جامعه و دوری جستن از روزمرگی...
11 ـ عدم خودباختگی فرهنگی و استفاده از پتانسیل و همه اجزا و ارکان زبان پارسی و پتانسیل تاریخی ـ فرهنگی که ریشه در باورهای فرهنگی و اساطیری دارد از جمله گنجینههای ادبی همچون شاهنامه، دیوان حافظ، ... در محتوای فکری برای پیوند با تودههای مختلف مردم
12 ـ استفاده از نمادها و سمبلهای شعری اساطیری که حافظ هویت ملی و فرهنگی کشور ایران و عدم ارائه و استفاده از نمادهای کشورهای بیگانه که اشتراک فکری و اندیشهای با فرهنگ ایرانی و هویت ملی نداشته برای حفظ زبان پارسی و ساختن نمادهای تازه همچون «ری را»
معرفی نمونههای موفق شعر عصر روشنفکری در کارنامه ادبی سید علی صالحی
1 ـ
قیام کن ای کلمه!
وگرنه گریستن بر این کتابِ کُشته
به جایی نمیرسد.
2 ـ او که
برای کُشتنِ کلماتِ من میآید
بگو کجایِ کاری تو
ترانههای من سالهاست سینه به سینه
از گَزَندِ تازیانه و قیچی گذشتهاند،
حالا خود دانید...!
3 ـ در تکلمِ کورباشِ کلمات
چشمهای خستهی مرا از من گرفتهاند
اما من
اشاره به اشاره
از حیرتِ بی باورِ شب
به تشخیصِ روشن ِروز خواهم رسید
پس زندهباد امید!
سخن آخر
متأسفانه در سالهای پایانی دهه 90 جامعه ادبی ایران تحت تأثیر عدم فضای باز سیاسی و خفقان فرهنگی خوب پالایش فکری نشده و انجمنهای ادبی و تشکلهای فرهنگی خوب پالایش فکری و آموزشی نمیشوند و به خاطر تنشها و فشارهای سیاسی به فضای ادبی و پذیریش خودسانسوری از سوی شاعران جوان مجالی برای رشد روشنفکر ادبی گذاشته نشده است؛ و این در حالی است که تنها را برای حل این مسئله برداشتن قوانین ممیزی و ایجاد تعامل میان دولت بهعنوان نهاد اجراکننده و قانونگذار برای این مسئله است. امید که در آینده بتوان به تعامل فرهنگی برای پرورش جامعهای با پتنسیل و فردیتهای خلاق و روشنفکران دست یافت.
منابع:
صالحی، سید علی، دختر ویولن زن در کوچههای برفی آذر ماه، انتشارات چشمه/ ۱۳۹۶
صالحی، سید علی، مجموعه اشعار، انتشارات نگاه، تهران:
کانال شعری شاعر سید علی صالحی
مصاحبه سید علی صالحی با خبرگزاری مهر به تاریخ 22 تیرماه 1398.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه