نقد سینمایی اتاق پسر اثر نانی مورتی
محمد محمدی زاده


نقد سینمایی اتاق پسر اثر نانی مورتی
محمد محمدی زاده نویسنده : محمد محمدی زاده
تاریخ ارسال :‌ 31 تیر 01
بخش : اندیشه و نقد

 

 

نقد سینمایی: اتاق پسر
اثر نانی مورتی
توسط محمد محمدی زاده (آریا)

سینمایی اتاق پسر، شاهکاری از نانی مورتی است که خود او نیز ایفای نقش قهرمان داستانش را بر عهده داشته. این فیلم سینمایی ۹۹ دقیقه‌ای، محصول کشور ایتالیا و یکی از فیلم های تاثیرگذار و پرافتخار این کشور است که در جشنواره فیلم کن هم خوش درخشید و برنده نخل طلای کن شد که یکی از معتبرترین جوایز سینمایی دنیاست.
این فیلم، توسط بسیاری از منتقدین مورد تمجید قرار گرفت و آن را شاهکار نانی مورتی و همتراز بهترین های تاریخ سینمای ایتالیا می‌دانند. در ابتدا به معرفی کارگردان این اثر می‌پردازیم.اتاق پسر

نانی مورتی، فیلمسازی تجربه‌گراست که موفقیت ها و افتخارات زیادی به دست آورده و خودش را تحت تاثیر استاد فقید سینمای ایران و جهان، عباس کیارستمی می‌داند و حتی فیلم اتاق پسر خود را ادای احترام به سینمایی کلوزآپ ساخته کیارستمی مطرح می‌کند.
از طرفی، رد پای سینمای کیارستمی در تمامی آثار وی قابل احساس است و حتی خود نانی مورتی مستند کوتاهی با نام روز افتتاحیه کلوزآپ را در مورد استقبال مردم در ونیز ایتالیا از سینمایی کلوزآپ ساخته است.
علاوه بر این، نانی مورتی ورزشکار موفقی نیز هست و در جوانی به عنوان بازیکن حرفه‌ای واترپلو فعالیت می‌کرد. او سعی کرده به سبب تاثیری که از کیارستمی گرفته و همچنین موج نوی سینمای ایتالیا، آنچه را در اثرش استفاده کند که خود تجربه کرده و میتوان گفت که بلد است چگونه آن را به تصویر بکشد. فیلم هایش ا‌کثرا کم هزینه اما موفق هستند و درخشش او در سینمای جهان فقط به فیلم اتاق پسر محدود نمی‌شود بلکه یکی از فیلم های قبلی او نیز به نام خاطرات عزیز جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره فیلم کن دریافت کرد.
در فیلم اتاق پسر، عناصر داستان و جزئیات فیلمنامه طبق شخصیت پردازی قرار گرفته‌اند. شخصیت قهرمان ما، روانشناسی میانسال و خوشتیپ و خوش چهره است که همانطور که گفتم به خاطر لایه های زیرین فیلمنامه و به قول معروف، بازیگری زیر پوستی، خود نانی مورتی آن را بازی می‌کند. این روانشناس، زندگی آرامی را با همسر و دو فرزند خود سپری می‌کند و نگاهش بر هر چیزی، همچون شغلش به منطق بستگی دارد و به همین دلیل نمی‌تواند با فرزندانش ارتباط درستی برقرار کند.
روانشناس، به چند بیمار خود نیز در دقایق متفاوتی صحبت می‌کند و همه بیماران تحت تاثیر او، در نگرش خود به زندگی تغییر می‌کنند. این بیماران، بر روانشناس نیز تاثیر می‌گذارند و همگی بخشی از احساسات و وجود به ظاهر خنثی وی هستند که در ادامه در اینباره بیشتر صحبت می‌شود.
یکی از روزها، پسر به پدرش اطلاع می‌دهد که قصد دارد با دوستانش به گردش برود. روانشناس، او را منع می‌کند و از او می‌خواهد که این گردش را به هفته بعد موکول کند. پسر نیز می‌پذیرد.
اما هفته بعد اتفاقی رخ می‌دهد که زندگی روانشناس را عوض می‌کند. پسر در حال شنا کردن زیر آب خفه می‌شود و می‌میرد. از اینجا به بعد، همچون فیلم های میشائل هانکه، فیلم چه رویاهایی که می‌آیند یا فروشنده فرهادی، قرار است تمام خوشی ها به یکباره و با یک کنش کوچک که عواقب بسیاری به دنبال دارد و در این فیلم به تعویق انداختن تفریح است، جای خود را به رنج و درد بدهند.
مرد، بر خلاف آنچه در ظاهرش نمایان است نمی‌تواند خود را با ماجرا وفق دهد و با آنکه کنار خانواده خود را آرام جلوه می‌دهد، جلوی بیمارانش به گریه می‌افتد و حتی به ضعف خود نیز اعتراف می‌کند. او مطب خود را هم جمع می‌کند و خانه نشین می‌شود.
همه اینها تا جایی است که دوست فرزند فوت شده‌اش، برای تسلیت گفتن و ابراز ناراحتی وارد خانه می‌شود. روانشناس که رفته ‌‌رفته درک می‌کند آنچنان که فکر می‌کرده از عواطف پسرش خبر نداشته، اینبار حقیقتا سعی می‌کند علاوه بر خود همسر و دخترش را نیز در راه پذیرفتن واقعه تلخ، یاری کند. تا جایی که در طول فیلم، برای اولین بار و در سکانس تماشایی و جذاب آخر می‌خندد و قهقهه می‌زند.
حال به بررسی برخی از زوایای این شاهکار می‌پردازیم. در این فیلم، فرم و محتوا به معنای واقعی کلمه با هم هماهنگ هستند. اول اینکه اکثر سکانس های فیلم یا در خانه پشت میز غذا خوری و یا در مطب وی اتفاق می‌افتد که هر دوی این لوکیشن ها، به فضای بسته ذهنی و تفکرات او اشاره دارد. خانه‌ جائیست که حرمت ها باید حفظ شود و هر کس نباید آنچه را که در دل دارد بر زبان بیاورد و مطب جائیست ‌که او با زوایای عاطفی خودش در قالب دیگران رو به رو خواهد شد. همه اشخاص به سبب آنکه شخصیت پردازی نشده‌اند، می‌توانند نماینده‌ای از عواطف روانشناس باشند.
در خانه، مرد کم سخن می‌گوید و عموما عصبی است. با این وجود، اعضای خانواده با اینکه با او رابطه خوبی ندارند اما چون تصویری از مردی موفق و قدرتمند در ذهنشان شکل گرفته، بی چون و چرا حرفش را می‌پذیرند.
مطب روانشناس جائیست که بیشترین دیالوگ در آن رد و بدل می‌شود و این درون گرایان رنج دیده، حرف دلشان را بیان می‌کنند. این سینمایی را باید به نوعی سرزمین درونگرایان دانست که همگی از قهرمان داستان انتظار انجام کار های بزرگی را دارند. از دختر و پسرش گرفته تا بیماران. دریغ از اینکه این قهرمان ما، قهرمان منفعل است و خودش نیز مثل همه آدم ها احتیاج به کسی دارد تا با او سخن بگوید.
رفته ‌‌رفته، زوایای پنهانی او آشکار می‌شود و مرگ پسرش، او را نیز بر خلاف میل باطنی‌ و شروع فیلم، به بیان عواطف وادار می‌کند که اکثرا با حرکات و واکنش او هستند نه با زبان. رابطه معکوس روانشناسی و نگرش به زندگی بین او و بیمارانش پا برجاست. برای مثال یکی از بیماران او وسواس دارد و می‌خواهد همه وسایلش سالم و به روز باشند. صدای ذهنی روانشناس او را تمسخر می‌کند اما در ادامه داستان، بیمار وسواس دار درمان می‌شود اما روانشناس ما بر سر جزئیات خانه از جمله ترک برداشتن قوری، حساسیت نشان می‌دهد.
در مورد دیگر بیماران نیز همین مسئله پا برجاست. یکی از بیماران او نمی‌تواند زندگی را تحمل کند و باز هم صدای ذهنی روانشناس که بیانگر عواطفش است، از درک احساسات این بیمار عاجز است. در ادامه، همین بیمار که حتی تازه فهمیده سرطان دارد و رو به مرگ است، زندگی را می‌پذیرد ولی روانشناس پس از مرگ پسرش احساس خستگی و درماندگی می‌کند و افکار نهیلیستی او را در خود احاطه می‌کنند.
به نوعی نکته تاکیدی این اثر نگرش زندگی و پذیرفتن آن است. در ابتدای اثر، او نمی‌تواند با کارهای پسرش در مدرسه کنار بیاید، اما وقتی با دوستان پسرش رو به رو می‌شود و می‌فهمد از درک حقایق در مورد فرزند خودش ناتوان بوده، می‌پذیرد که باید در خود تغییراتی ایجاد کند.
نانی مورتی، سعی کرده که تا جایی که ممکن است به تمامی شخصیت های خود نزدیک شود. به همین خاطر است که حداقل یک نما از آنها نشان میدهد که یا در حال فریاد زدن هستند یا گریه کردن و یا به نوعی نارضایتی خود را از اتفاقات نشان می‌دهند. پس از آنکه چگونگی احساس شخصیت را به مخاطب نشان داد، آنها را به ترتیب دو به دو در مواجهه با روانشناس به بیننده اثر نشان می‌دهد.
جدای از اینها، نانی مورتی در ساخت فیلم اتاق پسر، در بسیاری از فاکتورها عملکرد موفقی داشته است. دیالوگ نویسی عالی باعث برقراری ارتباط هر چه بیشتر بین شخصیت اول و بیننده می‌شود و صدای ذهنی، در بسیاری از لحظات، فیلمساز را در انتقال مفاهیم سینمایی اتاق پسر به بیننده کمک می‌کند.
همچنین کارگردانی و دکوپاژ ساده و کم زاویه نسبت به نگاه شخصیت ها نیز فیلمساز را در این امر یاری می‌کند. هنر این کارگردان و هماهنگی فرم و محتوای اثر، جایی به اوج خود می‌رسد که دوستان پسر فوت شده که نمادی از تنها باقی مانده های پسرشان هستند، با اتوبوس دور می‌شوند و دوربین در اتوبوس آنها را تنها می‌گذارد‌. جایی که سپیده دم است و تمام اجزای فضا سازی و حرکات بازیگران، لبخند آنها و همه و همه نوید بخش آینده‌ای بهتر برای این درونگرایان است. در واقع، پایان فیلم و گره گشایی آن در درون افراد است که با انتهای این درام سه پرده‌ای، در واقع داستان در ذهن و جان مخاطب ادامه پیدا می‌کند.
در آخر، همچون سینمایی زندگی و دیگر هیچ ساخته کیارستمی، پیام کلی فیلم اتاق پسر را می‌توان در این جمله خلاصه کرد:
       زندگی ادامه دارد... باید ادامه داشته باشد...

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :