نامه انس کیشویچ به ایرج زبردست
تاریخ ارسال : 28 دی 97
بخش : و ...
اِنِس کیشِویچ یازدهم اردیبهشت سال ۱۳۲۶ هجری خورشیدی در شهر بُسانسکا کروپا (Bosanska Krupa) در بوسنی هرزگووین به دنیا آمدهاست. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و متوسطه خود را در شهر کلوچ (Ključ) بپایان برده و در سال ۱۳۵۰ از آکادمی هنرهای نمایشی و فیلم شهر زاگرب فارغالتحصیل شدهاست. وی در بسیاری از نمایشهای تأتر، فیلمها و تلویزیون نقش بازی کردهاست. استعداد شاعری او مدتی در سایهٔ فعالیتهای نمایشی او قرار گرفت. اما پس از انتشار نخستین مجموعه شعر او در سال ۱۹۷۴ به نام» جوانی که نخستین سرودههایش را عرضه میکند «کیشِویچ بر اساس دکلمههای استادانه و الهام بخش شاعران داخلی و خارجی و همچنین اشعار خود مورد توجه همگان قرار گرفت. مجموعه اشعار او که یکی پس از دیگری منتشر میشوند او را به یکی از پرآوازهترین و شناخته شدهترین شاعران یوگسلاوی سابق و بیرون از آن تبدیل کردهاست. اشعار عمیق، عاشقانه و پویای اِنِس کیشِویچ او را به شاعر صلح، مدارا، نیایش و عشق تبدیل کردهاست. اشعار کیشِویچ به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسلونیایی، ایتالیایی، ترکی، مجاری، فارسی و عربی ترجمه شدهاست. تا به حال بیست مجموعه شعر از وی به چاپ رسیدهاست. همچنین صدای زیبای این سرایندهٔ محبوبِ کودکان، سالمندان، دانش آموزان و دانشجویان و سرایندهای که همیشه به دعوت شبهای شعر، کلاسهای درسی دانشکدهها و مدارس، برتامههای تلویزیونی و رادیویی پاسخ مثبت میدهد، نقش مهمی را در جهان جهت بیان حقایق جنگ و صلح اخیر در بوسنی و هرزگووین و کرواسی داشتهاست. کیشِویچ دریافتکننده جوایز بسیاری در یوگسلاوی پیشین است و در سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶ و ۲۰۱۸ میلادی نامزد دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات بودهاست. او عضو انجمن هنرمندان کرواسی (DHU) است. مجموعهای از سرودههای اِنِس کیشِویچ به نام «سپیده که سر زد» با ترجمهٔ ابتهاج نوایی و با ویرایش میمنت میرصادقی در ایران چاپ شدهاست
نامه انس کیشویچ به ایرج زبردست
در دوران پیری من، برادری به اعضای خانوادهی ما اضافه شدهاست. اگر چه او را مادر به دنیا آورده، همو خود را دوباره از بطن واژهها به دنیا آورده است تا جاودان بماند و واژههایش مایهی خیر مردمان باشد حتی آن زمان که شاعری در این جهان نباشد. نام برادر من ایرج زبردست است. در ایران شهر شیراز زندگی میکند و رباعی می گوید .ابیات او شادیبخش افکار من است. هربار که آنها را میخوانم، یاختههای مغزیام نورانی میشوند – هزاران ستارهی چشمکزن در آسمان ذهن من.هنگامی که سخن از واژه است، برادر من و من، از نزدیکترین خویشاوندان هم به هم نزدیکتر هستیم.
ما از یک ریشه و از یک نهال رشد میکنیم. واژهها نیاکان ژنهای ما هستند. ببینید:
پشت سر من، برابر من کلمه
دنیا و تمام باور من کلمه
من شیر ز پستان ازل نوشیدم
من کودک شعر، مادر من کلمه
و
یا رب من از این ره و قدم میترسم
از این همه مسجد و حرم میترسم
از بس که ریا در این جماعت دیدم
از راز و نیاز با تو هم میترسم
انس کیشویچ
زاگرب .۹ ژانویه 2019
مترجم : دکتر ابتهاج نوایی
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه