مقایسه‌یی میان شاهنامه و گرشاسب‌نامه / نازنین رجبی


مقایسه‌یی میان شاهنامه و گرشاسب‌نامه / نازنین رجبی نویسنده : نازنین رجبی
تاریخ ارسال :‌ 12 بهمن 89
بخش : و ...

مقایسه‌یی میان شاهنامه و گرشاسب‌نامه
در مضمون «نیایش پهلوان به درگاه خداوند»

  نازنین رجبی، دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی واحد تهران شمال

 


خلاصه


    نگارنده در این مقاله، موضوع « نیایش پهلوان به درگاه خدا» را در دو اثر بزرگ حماسی ایران، یعنی « شاهنامۀ فردوسی»  و «گرشاسبنامۀ اسدی » بررسی کرده است. این مقایسه در چهار سطح مختلف به شرح زیر صورت گرفته است:
1- مقایسه در سطح آوایی (موسیقی درونی) : بررسی واج آرایی، جناس، لغات مخفف شده و ردیف.
2- مقایسه در سطح لغوی : بررسی لغات جنگی - حماسی، ترکیبهای اضافی، افعال پیشوندی و توجه به نوع گزینش لغات.
3- مقایسه در سطح نحوی : بررسی فعل، آوردن فعل در ابتدای جمله، قید استمراری و صفت جانشین اسم.
4- مقایسه در سطح فکری : بررسی نوع صفات به کار رفته، توصیف حالات و احساسات، توضیح اعمال پیش از دعا و نیایش، شرح دعا و خواسته پهلوان.
   نتیجۀ حاصل از مقایسۀ مفاهیم فوق، نشانگر پاره‌یی از ویژگیهایی است که باعث برتری شاهنامه نسبت به گرشاسبنامه است.


در آمد


     هر گاه سخن از حماسه و آثار بزرگ حماسی در ایران به میان می آید، نام دو اثر بزرگ از دو استاد بزرگ اهل توس با هم شنیده می‌شود: «شاهنامۀ فردوسی توسی» و «گرشاسبنامۀ اسدی توسی». پس شکی نیست که این دو اثر، بزرگترین و شکوهمندترین آثار حماسی در ادبیات فارسی هستند. اما به دلایلی، همیشه در طول تاریخ، شاهنامه در اذهان فارسی زبانان اثرگذارتر، محبوبتر و پذیرفته شده‌تر از گرشاسبنامه بوده است.
    از سوی دیگر ، بعضی از بزرگان ادب فارسی، اسدی را استاد فردوسی دانسته و گرشاسبنامه را از دیدگاه ادبی، برتر از شاهنامه دانسته‌اند؛ مثلاً رضا قلی خان هدایت  در مجمع‌ الفصحاء  درباره اسدی می نویسد: «تواند بود که اسدی فی حد ذاته در مراتب شاعری بلیغ‌تر از فردوسی باشد، اما رویّت و انسجام بیان فردوسی در طی حکایات، بهتر می نماید.» (هدایت، 1336: 286).
    بر همین اساس در طی این مقاله، یکی از مضامین آثار حماسی یعنی «نیایش پهلوان به درگاه خداوند»، پیش و پس از نبرد، به طور نمونه‌وار، بررسی، مقایسه و تفسیر شده است تا مشخص شود که این نیایشها در کدامیک از این دو کتاب ارزشمند، با سبک آثار حماسی سازگارتر و در نتیجه اثربخشیِ بیشتری بر مخاطب دارند.
    این دو اثر حماسی، علاوه بر اینکه رشادتها و پهلوانیهای نیاکان ما را توصیف می کنند، مشحون از درسهای خداشناسی، کیهان‌شناسی و انسان‌شناسی هستند. ارتباط انسان و خدا به بهترین و ملموس‌ترین شکل در طی ابیات شاهنامه و گرشاسبنامه به تصویر کشیده شده است.

نیایش پهلوان به درگاه خدا ( پس از دیدن چیزی عجیب )


شاهنامه : نیایش سام پس از دیدن زال که سپید موی بود؛ (فردوسی، 1386: ج1؛ 165)
58) سوی آسمان سر برآورد راست  ابا کردگار او به پیگار خاست
59) که :«ای برتر از کژّی و کاستی  بهی زان فزاید که تو خواستی
60) اگر من گناهی گران کرده ام  وُ گر کیش آهرمن آورده ام
61) به پوزش مگر کردگار جهان  به من بر ببخشاید اندر نهان
62) بپیچد همی تیره جانم ز شرم    بجوشد همی در دلم خون گرم
63) ازین بچّه چون بچّۀ اهرمن    سیه پیکر و موی سر چون سمن،
64) چو آیند و پرسند گردنکشان   چه گویم ازین بچّۀ بدنشان؟
65) چه گویم که این بچّۀ دیو چیست ؟  پلنگ دورنگست گر بربریست ؟
66) ازین ننگ بگذارم ایران زمین  نخوانم برین بوم و بر آفرین


گرشاسبنامه : نیایش گرشاسب پس از دیدن سیمرغ و جایگاهش؛ (اسدی، 1382: 153)
33) سپهبد فرو ماند خیره به جای   همی گفت :«ای پاک و برتر خدای
34) به هر کار بینا و دانا تویی   به هر آفرینش توانا تویی
35) تو سازیدی این هفت چرخ روان  ستاره معلق ، زمین در میان
36) جهان را گهر مایه کردی چهار  و زیشان تن جانور صد هزار
37) به هر پیکری نو برآری همی       برآنسان که خواهی نگاری همی
38) کنی هر چه خواهی و کس راه راست جز از تو نداند که چونان چراست
39) به کار اندرت رنج و همباز نیست    سخنهات را حرف و آواز نیست
40) ز مرده تنِ زنده آری فراز     پدید آوری مرده از زنده باز
41) تو دانی یکی قطره آب آفرید  که باشد درو هر دو گیتی پدید
42) ز خاک آن هنر هم تو پیدا کنی  کز آن، جان گویا و بینا کنی
43) گُمست آنکه سوی تواش راه نیست  به دل کور، هر کز تو آگاه نیست
44) بر اینسان به پرواز پرّّنده کوه    تو کردی ، کزو خشک و تر را ستوه

مقایسه


مقایسه در سطح آوایی ( موسیقی درونی )
شاهنامه :(9 بیت )
بدیع لفظی : واج آرایی : بیت 58 : حرف « سین » (غیر رزمی و غیر حماسی است)
                               ابیات 59 و 65 : حرف « ی »
                               بیت 61 : حرف « ب »
                               ابیات 63 و64 و66 : حرف « نون »
                جناس : بیت 58 : جناس مضارع : راست – خاست
                          بیت 59 : جناس مضارع : کاستی - خواستی    
                          بیت 61 : جناس مضارع : جهان – نهان
                          بیت 62 : جناس مضارع : شرم – گرم
تخفیف لغات : فزاید ( افزاید ) – اهرمن ( اهریمن ) .
ردیف : ندارد .

گرشاسبنامه :( 12 بیت )
بدیع لفظی : واج آرایی : ابیات 33 و 35 : حرف « ی »
                               ابیات 34 و 42 : حرف « الف »
                               ابیات 36 و 37 و 39 و 44 : حرف « ر »
بیت 40 :حروف « ر » و « ز »
بیت 41 : حروف « دال » و « ی »
               جناس : بیت 38 : جناس زاید : راست – چراست
                         بیت 40 : جناس زاید : آری – آوری
تخفیف لغات : سخنهات ( سخنهایت ) – کز ( که از )

ردیف : بیت 34 : دانا تویی – توانا تویی .
          بیت 37 : برآری همی – نگاری همی .
          بیت 39 : همباز نیست – آواز نیست .
          بیت 42 : پیدا کنی – بینا کنی .
          بیت 43 : راه نیست – آگاه نیست .

     نتیجه : با توجه به تعداد ابیات، تعداد واج‌آراییها در هر دو یکسان است . تعداد جناسها در شاهنامه بیشتر است که باعث افزایش موسیقی کلام می‌شود اما از سوی دیگر، خواننده به آرایشهای ظاهری کلام مشغول شده و از درک حماسه باز  می‌ماند.
     تعداد ابیاتی که علاوه بر قافیه، ردیف هم دارند، در گرشاسبنامه بیشتر است. ردیف اگر چه باعث افزایش موسیقی کلام می‌شود اما از سوی دیگر، کلام را محدود کرده و به محتوای حماسیِ آن آسیب می‌زند.     


2- مقایسه در سطح لغوی
شاهنامه :
لغات جنگی – حماسی : پیگار – پلنگ .
ترکیبهای اضافی : گناهی گران – کیش آهرمن – کردگار جهان – تیره جان – خون گرم – بچّۀ اهرمن – موی سر – بچّه بد نشان – بچّۀ دیو – پلنگ دورنگ . 
افعال پیشوندی : برآورد .
نوع گزینش لغات : واژۀ « سمن » تناسب چندانی با حماسه ندارد ؛ زیرا واژه‌یی بزمی – غنایی است .


گرشاسبنامه :
لغات جنگی – حماسی : سپهبد .
ترکیبهای اضافی : برتر خدای – هفت چرخ روان – تن جانور – راه راست – تن زنده – جان گویا – پرّنده کوه .
افعال پیشوندی : فرو ماند – برآری – فراز آری .
نوع گزینش لغات : لغات با محتوا هماهنگ‌اند .


     نتیجه : تعداد ترکیبهای اضافی در شاهنامه بیشتر است که باعث افزایش تصویرسازی شده و به مخاطب کمک می کند که هم نوزاد را بهتر تجسم کند و هم حالت خشم و ناامیدیِ سام را بهتر درک کند .
      تعداد افعال پیشوندی در گرشاسبنامه بیشتر است که باعث تقویت فضای حماسی داستان می شود. و در ضمن ، در گرشاسبنامه واژه‌یی که به فضای حماسی آسیب بزند دیده نمی شود .

3- مقایسه در سطح نحوی
شاهنامه :
فعل : برآورد – خاست – فزاید – خواستی – کرده‌ام – آورده ام – ببخشاید – بپیچد – بجوشد – آیند – پرسند – گویم ( 2 ) – چیست – است ( 2 ) – بگذارم – نخوانم .
آوردن فعل در ابتدای جمله : ابیات 62 و 66 .
قید استمراری : بیت 62 : بپیچد همی تیره جانم ز شرم ( نشان دهنده تداوم دعا کردن است . )
                                 بجوشد همی در دلم خون گرم ( نشان دهنده تداوم غم و اضطراب است . )
صفت جانشین اسم : بیت 64 : گردنکشان ( بزرگان ایران )
                          بیت 65 : بچّه دیو ( زال )

گرشاسبنامه :
فعل : فروماند – گفت – سازیدی – کردی ( 2 ) – برآری – خواهی ( 2 ) – نگاری – کنی – نداند – است ( 2 ) –  نیست ( 4 ) – فراز آری – پدید آوری – دانی – آفرید – باشد – کنی ( 2 ) .
آوردن فعل در ابتدای جمله : ابیات 38 و 40 .
قید استمراری : بیت 33 : همی گفت ( نشان دهنده تداوم نیایش است . )
                    بیت 37 : به هر پیکری نو برآری همی ( نشان دهنده تداوم آفرینش است . )
                                 بر آنسان که خواهی نگاری همی
صفت جانشین اسم : سپهبد ( گرشاسب ).
 
نتیجه : تعداد فعلها در گرشاسبنامه بیشتر است که باعث می شود داستان پویاتر باشد و تحرک بیشتری داشته باشد.   
      تعداد صفتهای جانشین اسم در شاهنامه بیشتر است که این صفتها با ایجاز همراهند ، قاطعیت دارند و دارای نوعی خُلق و خوی بدوی هستند. در نتیجه باعث افزایش میزان تأثیرگذاری بر مخاطب می شوند.

4- مقایسه در سطح فکری

شاهنامه :
نوع صفات : پلنگ دورنگ .
توصیف حالات و احساسات : ( سام پس از دیدن زال ) ابا کردگار او به پیگار خاست .
                                      ( سام ) بپیچد همی تیره جانم ز شرم .
                                      (سام ) بجوشد همی در دلم خون گرم .
                                      ( سام ) ازین ننگ بگذارم ایران زمین .
اَعمالِ پیش از نیایش : سوی آسمان سر برآورد راست .
دعای پهلوان : ناله و شکایت از خدا به خاطر اینکه چنین فرزندی به او داده است و درخواست عفو و بخشش.

گرشاسبنامه :
نوع صفات : برتر خدای – هفت چرخ روان – پرّنده کوه .
توصیف حالات و احساسات : ( پس از دیدن سیمرغ ) سپهبد فروماند خیره به جای .
اَعمالِ پیش از نیایش : ندارد.
دعای پهلوان : ستودن خداوند به خاطر آفرینش جهان ، انسان و سیمرغ .

     نتیجه : در شاهنامه ، حالات و احساسات سام توصیف شده‌اند . این توصیفات باعث می‌شوند که درک مطلب برای مخاطب آسانتر شود و صحنۀ توصیف شده را به راحتی و با جزئیات، در ذهن خود تجسم کند.
     ذکر اعمال پیش از نیایش، تصویر را تقویت کرده و در نتیجه، اثرگذارتر می‌کند. بنابراین، شاهنامه در سطح فکری، برتر از گرشاسبنامه است.

     نکتۀ 1 : در شاهنامه ، سام سر سوی آسمان برده و نیایش می کند. (رمز برتری آسمان، از وقوف به ارتفاع بی نهایت آن حاصل می آید. « متعال » طبیعتاً صفت الوهیت می گردد. مناطق فوقانی‌یی که برای آدمی قابل دستیابی نیست؛ جایگاه ستارگان و اختران، شأن و منزلت الهی ِ استعلا و واقعیت مطلق و پایندگی را می‌یابند. چنین مناطقی اقامتگاه خدایانند.»(الیاده، 1372: 58).
     «ویژگی سیر و نظر در آسمان، علاوه بر کشف فناپذیری و نااستواری آدمی و برتری خدایان، کشف قداست شناخت(= علمِ ربانی ) و « قدرتِ » روحانی و معنوی را نیز امکان‌پذیر می‌ساخته است.» (همان، 73).
     نکتۀ 2 : سام با دیدن زال بسیار وحشتزده می شود. « ترس یا احتیاط از سر خوف و هراس، در قبال هر چه غریب و نوپدید است، وجود دارد . حضور چنین چیزهای نامأنوس و نو که مایۀ اعجاب است، نشانه‌های قدرتی محسوب می‌شوند که گر چه شایان احترام و اکرامند، اما ممکن است خطرناک هم باشند.» (همان،34).
     « چیزهای غریب  و نوپدید، به هر حال، تجلیات قدرتند و بنابراین مایۀ بیم و هراس و شایان اعزاز و اکرامند. دو سو گراییِ قداست، منحصراً روان‌شناختی نیست. بلکه از لحاظ نظریۀ شناختِ ارزشهای فلسفی و اخلاقی نیز معتبر است. چون هر چه قدسی است در عین حال « مقدس » و « آلوده » است ...آنچه تابو نام گرفته،  دقیقاً معرّف همین موقعیت و حال اشیاء، اعمال یا اشخاص « منزوی شده » است که نزدیکی به آنها یا لمسشان « ممنوع و حرام » است؛ زیرا متضمن خطر است .» (همان،35)
     « بعضی اشیاء و اشخاص و نواحی، در نظام وجودی متفاوتی، انباز، یا از آن بهره‌مندند. بنابراین، تماس با آنها، موجب رهیدگی و گسیختگی از مراتب و حدود وجود یا حیات می شود که ممکن است شوم‌پی باشد.» (همان، 37).
     « هر آنچه نامأنوس و غریب و شگرف است، تجلیات قدسیِ تشویش‌برانگیز محسوب می‌شود و نمودگار حضور چیزی غیرطبیعی است، حضور یا دست کم ندای آن چیز غیرطبیعی، حکایت از این دارد که تقدیر یا سرنوشت ازلی چنین خواسته است؛ ... چنین نشانه‌هایی حاکی از نوعی گزینش و امتیاز و نظرکردگی است. آنان که چنین نشانه‌هایی دارند، با تقبّلِ مقام و منصبِ کشیشی، راهب، شمن یا جادوگر( زال را « دستان » می نامیدند )، ناگزیرند از خدایان یا ارواحی که  آنان را چنین نشاندار کرده‌اند تبعیت کنند.( مثل تبعیت زال از سیمرغ ) » (همان، 38).
      سام با دیدن زال می پندارد که گناهی مرتکب شده است و در نتیجه چنین فرزند غیرمتعارفی به او داده شده است. «سرپیچی از قوانین یا « گناه » عملکرد متعارفِ ادوار را دچار مخاطره می کند و بدین گونه حیات جامعه و طبیعت به مهلکه می‌افتد .» (همان، 84).
     سام پس از دیدن زال دستور می‌دهد که او را در جایی دورافتاده رها کنند تا بمیرد، چون می‌پندارد که این نوزاد، فرزند خودش نیست، بلکه فرزند شیطان است. « سپردن کودک به دست عناصر کیهان – آب و باد و زمین- تا هر طور که بخواهند با وی عمل کنند، همواره در حکم نوعی به مبارزه طلبیدنِ تقدیر است. کودکی که به زمین یا آب سپرده شده و از آن پس یتیم محسوب می‌شود، در معرض خطر مرگ است. اما در عین حال بخت آنرا دارد که موقعیتی جز موقعیت بشری به دست آورد. کودک رها شده‌ای که عناصر کیهان از او پشتیبانی می‌کنند غالباً قهرمان، شاه یا قدیس می‌شود. بدینگونه ترجمۀ حال افسانۀ آمیزش، تقلیدی است از اسطورۀ خدایانی که پس از ولادت ، بیدرنگ رهایشان کرده‌اند.
    « ظهور چنین کودکی با زمان فجر مقارن است : یعنی زمان خلق کیهان، آفرینش جهانی نو، پیدایی دوران تاریخیِ نوین، ظهور «زندگانیِ نو» در هر مرتبه از واقعیت و عالم واقع .
   « کودک رها شده به دست مام زمین، و رهایی یافته و پرورده به همت وی، دیگر نمی‌تواند هم‌سرشت عامۀ مردم باشد. زیرا از لحاظ کیهان‌شناختی ، مجدِّدِ لحظۀ آغاز و بدایت همه چیز، یعنی روز ازل است، و در آغوش عناصر، و نه در دامان خانواده، می‌بالد.  بدین جهت قهرمانان و قدیسین از میان کسانی برمی‌خیزند که در کودکی رها شده بودند. مام زمین به خاطر آنکه پشتیبانشان بوده و از مرگ مصونشان داشته است، سرنوشتی شکوهمند و استثنایی که از آنِ همۀ مردم نیست، برایشان رقم زده است .» (همان، 245).

 

 

نیایش پهلوان به در گاه خدا (پیش از آغاز نبرد)

شاهنامه: نیایش گشتاسب پیش از نبرد با گرگ درنده (فردوسی، 1386: ج 5، 29).
389- چو گشتاسب نزدیک آن بیشه شد      دلِ رزمسازش پر اندیشه شد
390- فرود آمد از بارۀ سرفراز                 به پیش جهاندار بردش نماز
391- همی گفت با پاک پروردگار               فروزندۀ گردش روزگار
392- «تو باشی بدین بد مرا دستگیر          ببخشای بر جان لهراسب پیر!
393- اگر بر من این اژدهای بزرگ     که خواند ورا ناخردمند، گرگ،
394- شود پادشا، چون پدر بشنود        خروشان شود، زان سپس نغنود
395- بماند پر از درد چون بیهُشان        به هر کس خروشان و جویا نشان
396- وُ گر من شوم زین بدِ دَد ستوه     بپوشم سر از شرم پیش گروه»


گرشاسبنامه: نیایش گرشاسب پیش از نبرد با اژدها (اسدی، 1382: 76).
39- ببُد خیره زو پهلوان سترگ        به دادار گفت:«ای خدای بزرگ
40- توانایی و آفرینش تراست         همی سازی آنچ از توانت سزاست
41- کنی زنده هر گونه گون مرده را        دهی تازگی خاک پژمرده را
42- نگاری تن جانور صد هزار            کزیشان دو همسان ندارد نگار
43- ز دریا بدین گونه کوه آوری       جهانی ز رنجش ستوه آوری
44- تو دِه بنده را زورمندی و فرّ      که از بنده بی تو نیاید هنر »


مقایسه

1-مقایسه در سطح آوایی (موسیقی درونی )

شاهنامه: (8 بیت)
بدیع لفظی: واج آرایی : بیت 389: حرف « شین »
                              ابیات 390-391 -393 : حرف « ر »
                              بیت 392 : حرف « ب »
                              بیت 394 : حرف « دال »
                              بیت 395 : حرف « نون »
               جناس : بیت 396 : جناس مضارع : بد- دد
تخفیف لغات : وُرا (او را )- پادشا ( پادشاه )- بیهشان ( بیهوشان ).
ردیف : بیت 389 : بیشه شد – پر اندیشه شد .

گرشاسبنامه : ( 6 بیت )
بدیع لفظی : واج آرایی : بیت 40 : حرف « ت »
                               ابیات 41-42 : حرف « ر »
                               بیت 43 : حرف « ی »
                               بیت 44 : حرف « دال »
               جناس : بیت 42 : جناس زاید : نگاری – نگار .
تخفیف لغات : ببُد ( ببود ) .


ردیف : بیت 40 : تراست – سزاست .
          بیت 41 : مرده را – پژمرده را .
          بیت 43 : کوه آوری – ستوه آوری .
   
نتیجه : تعداد لغات مخفف شده در شاهنامه بیشتر است که باعث افزایش موسیقی کلام می‌شود.تعداد ردیف در گرشاسبنامه بیشتر است که ازسویی، موسیقی کلام را افزایش می دهد اما از سوی دیگر، کلام را محدود و تصویرها را خلاصه می‌کند. همچنین به فضای حماسی داستان آسیب می‌زند زیرا به طور کلی، استفاده از ردیف باید در حماسه کم باشد.     


2- مقایسه در سطح لغوی
شاهنامه :
لغات جنگی- حماسی : بیشه - رزمساز – اژدها – گرگ – دَد .
ترکیبهای اضافی : دل رزمساز – بارۀ سرفراز – پاک پروردگار – گردش روزگار – جان لهراسب – لهراسب پیر –                          اژدهای بزرگ – بدِ دَد .  
افعال پیشوندی : فرود آمد .
نوع گزینش لغات : لغات با محتوا هماهنگی کامل دارند .

گرشاسبنامه :
لغات جنگی – حماسی : پهلوان – دریا – کوه .
ترکیبهای اضافی : پهلوان سترگ – خدای بزرگ – خاک پژمرده – تن جانور .
افعال پیشوندی : ندارد.
نوی گزینش لغات : استفاده از ترکیب « خاک پژمرده » در اینجا تناسب چندانی با محتوا ندارد.

     نتیجه : تعداد لغات جنگی – حماسی و ترکیبهای اضافی در شاهنامه بیشتر است که کلام را حماسی‌تر و مؤثرتر می‌کنند.وجود فعل پیشوندی در شاهنامه این کلام حماسی را مؤکدتر می‌کند.همچنین در شاهنامه هیچ واژه یا ترکیبی که به فضای حماسی این نیایش آسیب بزند، دیده نمی‌شود.همین امر باعث افزایش تأثیر گذاری بر مخاطب می‌شود.پس شاهنامه در سطح لغوی برتر از گرشاسبنامه است.


3- مقایسه در سطح نحوی
شاهنامه :
فعل : شد ( 2 ) – فرود آمد – نماز برد – گفت – باشی – ببخشای – خوانَد – پادشاه شود – بشنود – خروشان شود –           نغنود – بماند – شوم – بپوشم .
آوردن فعل در ابتدای جمله : ابیات 390 – 391- 395- 396 .
قید استمراری : بیت 391 : همی گفت ( نشان دهنده استمرار و تداوم دعاست.)
صفت جانشین اسم : ندارد.

گرشاسبنامه :
فعل : ببُد – گفت – است (2 ) – سازی – کنی – دهی – نگاری – ندارد – آوری (2 ) – دِه – نیاید.
آوردن فعل در ابتدای جمله : ابیات 39 – 40 – 41 – 42 .
قید استمراری : بیت 40 : همی سازی ( نشان دهنده تداوم آفرینش توسط خداوند است .)
صفت جانشین اسم : بیت 39 : پهلوان سترگ ( گرشاسب ).

     نتیجه : هر دو اثر تقریباً در سطح نحوی همسانند؛ به جز اینکه، وجودِ صفتِ جانشینِ اسم در گرشاسبنامه، که با ایجاز همراه است و قاطعیت دارد، باعث تقویت روحیۀ حماسی داستان می‌شود. همچنین قید استمراری استفاده شده در گرشاسبنامه به باوری دینی – فلسفی اشاره دارد که تناسب چندانی با نیایشی حماسی ندارد.


4-مقایسه در سطح فکری
شاهنامه:
نوع صفات: دل رزمساز – باره سرفراز – پاک پروردگار – اژدهای بزرگ – بدِ دد .
توصیف حالات و احساسات : بیت 389 : دل رزمسازش پر اندیشه شد .
                                      بیت 396 : بپوشم سر از شرم پیش گروه .
اعمال پیش از نیایش : از اسب پیاده شد – پیش خداوند تعظیم کرد ( به سجده افتاد ) – دعا کرد .
خواسته پهلوان : پیروزی بر حیوان .
دلایل پهلوان برای درخواست پیروزی :1- پدرش، لهراسب ، پیر است و تحمل  درد و مصیبت را ندارد.
                                                  2- شرمگین و سرشکسته  نشدن پیش مردم .

گرشاسبنامه :
نوع صفات : پهلوان سترگ – خدای بزرگ .
توصیف حالات درونی : ببُد خیره زو پهلوان سترگ .
اعمال پیش از نیایش : ندارد .
خواسته پهلوان : پیروزی بر اژدها .
دلایل پهلوان برای درخواست پیروزی : ندارد .

     نتیجه : «در شاهنامه آوردن صفات، بدون کمک از مجاز و تشبیه، به خودی خود جنبه تخیلی دارد و همین آوردن صفت است که « تصویر»  را بوجود می آورد. » در ضمن ، این صفات در شاهنامه حماسی‌تر هستند. (شفیعی کدکنی، 1336: 16).
توصیف حالات درونی در شاهنامه باعث افزایش میزان اثربخشی بر مخاطب می‌شود.       
     توصیف اعمال پیش از نیایش باعث می‌شود که مخاطب ، صحنۀ دعا کردن را راحت‌تر در ذهن تجسم کند. همچنین ذکر دلایل پهلوان برای درخواست پیروزی، نیایش را ملموس‌تر می کند .                                                         
با توجه به تمام این مطالب، شاهنامه در سطح فکری، برتر از گرشاسبنامه است.   

 

نیایش پهلوان به درگاه خدا (پس از نبرد )

شاهنامه: نیایش گشتاسب پس ار کشتن گرگ (فردوسی، 1386: ج5، 227).
87- فرود آمد از نامور بارگی                به یزدان نمود آز و بیچارگی
88- سلیح و تن از خون ایشان بشست       بر آن خارستان پاک جایی بجست
89- پر آژنگ رخ سوی خورشید کرد            دلی پر ز درد و سری پر ز گرد
90- همی گفت : «کای داور دادگر             تو دادی مرا هوش و زور و هنر
91- تو کردی تن گرگ را خاک، جای                             تو باشی به هر نیک و بد رهنمای »


گرشاسبنامه: نیایش گرشاسب پس از کشتن اژدها (اسدی، 1382، 78).
13- بغلتید پیش گروگر به خاک              همی گفت : «کای داد فرمای پاک
14- ز تست این توان من از زور نیست       که بی تو مرا زور یک مور نیست
15- همی زور و فرّ و توان و بهی     تو داری و آنرا که خواهی دهی»


مقایسه
1- مقایسه در سطح آوایی ( موسیقی درونی )

شاهنامه : (5 بیت )
بدیع لفظی : واج آرایی : بیت 87 : حرف « الف »
                               بیت 88 : حرف « نون »
                               ابیات 89 و 91 : حرف « ر »
                               بیت 90 : حروف « دال » و « ر »
                جناس : بیت 88 : جناس مضارع : بشست – بجست .
                          بیت 89 : جناس مضارع : کرد – گرد .
تخفیف لغات : ندارد .
ردیف : ندارد .

گرشاسبنامه : ( 3 بیت )
بدیع لفظی : واج آرایی : بیت 14 : حرف « ت »
                               بیت 15 : حرف « ی »
              جناس : بیت 13 : جناس مضارع : خاک
                         بیت 14 : جناس مضارع : زور – مور .
                         بیت 15 : جناس مضارع : بهی – دهی .
تخفیف لغات : ندارد .
ردیف : بیت 14 : زور نیست – مور نیست .

     نتیجه : با توجه به تعداد ابیات ، گرشاسبنامه در سطح آوایی برتر از شاهنامه است .  


2- مقایسه در سطح لغوی
شاهنامه :
لغات جنگی – حماسی : سلیح – خون – زور .
ترکیبهای اضافی : نامور بارگی – پاک جا – داور دادگر – تن گرگ .
افعال پیشوندی : فرود آمد .
نوع گزینش لغات : لغات با محتوا هماهنگند .

گرشاسبنامه :
لغات جنگی – حماسی : زور .
ترکیبهای اضافی : داد فرمای پاک – زور مور .
افعال پیشوندی : ندارد .
نوع گزینش لغات : لغات با محتوا هماهنگند .

      نتیجه : بیشتر بودن لغات جنگی – حماسی و ترکیبهای اضافی در شاهنامه باعث حماسی‌تر شدن فضای داستان می‌شود. وجود فعل پیشوندی در شاهنامه این فضای حماسی را مؤثرتر و مؤکدتر می‌کند. بنابراین، شاهنامه در سطح لغوی برتر از گرشاسبنامه است.


3- مقایسه در سطح نحوی
شاهنامه :
فعل : فرود آمد – نمود – بشست – بجست – کرد – گفت – دادی – کردی – باشی .
آوردن فعل در ابتدای جمله : ابیات 87 و 90 .
قید استمراری : بیت 90 : همی گفت ( نشان دهنده تداوم دعا کردن است.)
صفت جانشین اسم : بیت 90 : داور دادگر ( خداوند ) . 

 

گرشاسبنامه : 
فعل : بغلتید – گفت – است – نیست ( 2 )- داری – دهی .
آوردن فعل در ابتدای جمله : بیت 13 .
قید استمراری : بیت 13 : همی گفت ( نشان دهنده تداوم دعا کردن است .)
                     بیت 15 : همی زور و فرّ و توان و بهی ، تو داری .
صفت جانشین اسم : بیت 13 : گروگر ( خداوند) .

     نتیجه : تعداد قیدهای استمراری در گرشاسبنامه بیشتر است که باعث افزایش جنبش و حرکت کلام می‌شود . پس گرشاسبنامه در سطح لغوی برتر است.

 

4- مقایسه در سطح فکری
شاهنامه :
نوع صفات : نامور بارگی – داور دادگر .
توصیف حالات : پر آژنگ رخ سوی خورشید کرد / دلی پر ز درد و سری پر ز گرد .
اعمال پیش از نیایش : پهلوان از اسب فرود می‌آ ید. نزد خداوند اظهار عجز می‌کند .  خودش را می‌شوید تا جسمش  پاک باشد . جای پاکی را انتخاب می‌کند . با چهره‌یی پر از چین و شکن، سر سوی خورشید می‌چرخاند؛ در حالیکه سرش پر از گرد و خاک است و دلش پر از درد و ناراحتی. به در گاه خداوند می‌نالد و از او برای این پیروزی تشکر می‌کند.                                                          
شرح نیایش پهلوان : هوش و زور و هنر ( پیروزی ) خود را به خداوندی نسبت می‌دهد که راهنمای هر نیک و بدی است. این امر، وقار و فروتنی پهلوان را نشان میدهد.

گرشاسبنامه :
نوع صفات : گروگر – داد فرمای پاک .
                 «گروگر» صفت چندان مناسب و زیبایی برای خدای پیروزی دهنده نیست.
توصیف حالات : ندارد .
اعمال پیش از نیایش : بغلتید پیش گروگر به خاک .
شرح نیایش پهلوان : پهلوان زور خود را به خداوندی نسبت می‌دهد که زور و قدرت را به هر کس که خودش  می‌خواهد می‌دهد.

     نتیجه : همانطور که دیده می‌شود، نیایش در شاهنامه عینی‌تر و ملموس‌تر است. پس در سطح فکری، شاهنامه برتر از گرشاسبنامه است.

     نکته :غوطه خوردن پهلوان در آب نشان دهندۀ آیین و باوری اسطوره‌یی است. «غوطه زدن در آب، رمز رجعت به حالت پیش از شکل پذیری و تجدید حیات کامل و زایشی نو است ... پیوند با آب همواره متضمن تجدید حیات است؛ زیرا از سویی، در پی هر انحلالی، «ولادتی نو» هست و از سوی دیگر، غوطه خوردن، امکانات بالقوۀ زندگی و آفرینش را مایه‌ور می‌کند و افزایش می‌دهد.»
     «آب به علت آنکه هر شکل و صورتی را از هم می‌پاشد و هر تاریخ و سرگذشتی را مضمحل می‌کند، دارای قدرت  تطهیر و تجدید  حیات  و نوزایی است .زیرا آنچه  در آب  فرو می‌رود «می میرد»  و آنکه  از آب سر بر می‌آورد، چون کودکی بی گناه و بی «سرگذشت» است که می تواند گیرندۀ وحی و الهام جدیدی باشد.» (الیاده، 1372: 194).
     « انسان به نحوی رمزی، در غسل یا غوطه‌وری می‌میرد و پاک و مطهر، تازه و نو، دوباره زاده می‌شود.»(همان، 196).
     « این آیینهای شستشو و تطهیر آیینی، در حکم تکرار رمزی پیدایش جهان یا زایش « انسان نو » است. هر گونه ارتباط با آب، اگر به نیّتی مذهبی صورت گیرد، دو لحظۀ اساسی از ضرباهنگ کیهان را به طور خلاصه نمایش می دهد :
1- پیوستن به آب یا استقرار مجدد در آب؛  2- آفرینش» (همان، 209).
     این غوطه‌وری در آب در ابیات دیگر شاهنامه نیز به چشم می‌خورد. از جمله در تراژدی « رستم وسهراب » پس از اینکه در دومین نبرد تن به تن رستم و سهراب، سهراب، رستم را بر زمین می‌زند، رستم با حیله خود را از چنگ او می‌رهاند. سپس:
    [رستم] خرامان بشد سوی آب روان       چنان چون شده ، باز یابد روان
       بخورد آب و روی و سر و تن بشست       به پیش جهان آفرین شد نخست
       همی خواست پیروزی و دستگاه                  نبود آگه از بخش خورشید و ماه
(فردوسی، 1386: ج2، 184)
همچنین در همین داستان، وقتی رستم می‌خواهد به دنبال نوشدارو، شخصاً نزد کاووس رود، چنین فرمان می دهد:   
    
           بفرمود رستم که تا پیشکار                                      یکی جامه افگند بر جویبار
           جوان را بر آن جامه زرنگار                                    بخوابید و، آمد بر شهریار
(همان، 192)       

نتیجه گیری

1- مقایسه ها نشان دادند که در سطح آوایی، یعنی نحوۀ استفاده از واج آرایی، جناس، ردیف و ... گرشاسبنامه از شاهنامه برتر است؛ اما «از آنجا که سبک حماسی متضمن خبر بزرگی است، احتیاجی به آرایش کلام و استفاده از صنایع بدیعی ندارد و از این رو، لازم نیست که شاعر آن را با زبانی جلب توجه کننده و مصنوع ارائه دهد.»(شمیسا، 1381: 117).
2- شاهنامه در سطح لغوی برتر از گرشاسبنامه است. وفور لغات جنگی – حماسی، وجود افعال پیشوندی، کمیِ لغات و باورهای غیر فارسی، و گزینش لغات با توجه به محتوا، باعث می‌شود که فضای با ابهت و اصیل و اساطیریِ شاهنامه که تاریخ غیر مدون ملّت ماست، تقویت شود و در وجود تمام فارسی زبانان رخنه کند.
3- استفاده از فعلهای زیاد، آوردن افعال در ابتدای جمله، وجود قیدهای استمراری و صفتهای جانشین اسم در ابیات شاهنامه بیشتر از ابیات گرشاسبنامه است. این عوامل باعث می‌شوند که کلام دارای ریتمی تندتر باشد؛ تصاویر، تحرک بیشتری داشته باشند؛ داستان منسجم‌تر باشد؛ جملات آمرانه‌تر و قاطعیت بیشتری داشته باشند. در نتیجه میزان اثرگذاری بر مخاطب هم افزایش می‌یابد.
4- توصیف حالتهای درونی، اضطراب‌ها و تردیدهای لحظه‌یی، احساسات و... یکی دیگر از عوامل موفقیت غیر قابل رقابت شاهنامه‌اند .
5- استفاده از ردیف، علاوه بر قافیه، در گرشاسبنامه بیشتر است. «انتخاب ردیف (چه اسمی، چه فعلی) سبب شده که به طور کلی تصویرهای شعری خلاصه و کوتاه شود.» (شفیعی کدکنی، 1363: 225).
                 


کتابنامه
اسدی، علی، (1382ش)، گرشاسبنامه، تصحیح حبیب یغمایی، تهران، انتشارات پیک ایران.
الیاده، میرچا، (1372ش)، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری، تهران، انتشارات سروش.
شفیعی کدکنی، محمدرضا، (1363ش)، صور خیال در شعر فارسی، تهران، انتشارات آگاه.
شمیسا، سیروس، (1381ش)، انواع ادبی، تهران، انتشارات فردوس.
فردوسی، ابوالقاسم، (1386ش)، شاهنامه، 8ج، تصحیح جلال خالقی مطلق، تهران، انتشارات مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
هدایت، رضا قلی خان، (1336ش)، مجمع الفصحاء، تصحیح دکتر مصفا، تهران، انتشارات امیرکبیر.

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :