مفهوم امید و اعتراض در شعر شاملو
یادداشتی از عارف معلمی


مفهوم امید و اعتراض در شعر شاملو
 یادداشتی از عارف معلمی نویسنده : عارف معلمی
تاریخ ارسال :‌ 22 شهریور 97
بخش : اندیشه و نقد

مفهوم امید و اعتراض در شعر شاملو
 یادداشتی از عارف معلمی

آرمان شهر (utopia) در لغت یونانی به معنای ناکجا آباد است. افلاطون از مهمترین فیلسوفان آرمانگرا ست. یوتوپیای افلاطونی مدت هاست بر فرهنگ و اجتماع ایرانیان رخنه کرده است. در این رویکرد انسان ها در شرایط نامطلوبی اند و به آن ها وعده یک مدینه ی فاضله داده می شود. مثل کسی که سال ها  در روستا زندگی کرده و شما فضایی از یک زندگی فوق ایده آل در شهر برایش ترسیم کنید. در بعضی از آثار شاملو این رویکرد به چشم می خورد این خوشبینی افراطی شعر را به سمت شعار کشانده است :

روزی ما کبوتر هایمان را دوباره پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ای ست
و قلب برای زندگی بس است

این نگاه شعار گونه  قرنها در جوامع و فرهنگ ایرانی سایه افکنده که وعده فردایی آرمانی می دهد و بار ها نتیجه ی همیشگی آن دیده شده. شاملو زمانی که از شعار فاصله می گیرد
امید در شعرش شکل زیست شده ای دارد او سعی دارد فریاد انسانی دردمند باشد اما این فریاد گاهی زودتر از شعر می آید و شعر شاملو را تبدیل به شعر های روزنامه ای و مناسب مجلات می کنند دلیل اینگونه شعر های شاملو به تحت تأثیر قرار گرفتن از جوامع روشنفکری بر می گردد شاملو قهرمان بخشی از روشنفکران است که نگاهی هم به ادبیات دارند اما گاها این جامعه ی روشنفکری خودش را به شاملو تحمیل کرده است و باعث سروده شدن شعرهای سفارشی برای شاملو شده است روزنامه ها هم معمولا رفتاری برای تهیج فضای آشفته دارند و از اینگونه اشعار نهایت بهره را می برند :
من زنده ام به رنج
می سوزد چراغ تن از درد
من درد بوده ام همه من درد بوده ام
گفتی پوست واره ای استوار به دردی

و در برخی دیگر از آثار شاملو اعتراض همراه با شعر در هم تنیده شده روابط تنگاتنگی دارد و تصنعی عمل نمی کند در اینگونه سروده ها شاملو خود تعهد ایجاد می‌کند و در خدمت تعهد شاعری نیست تنها به اتفاقات و رخدادهای خاص اعتراض نمی کند بلکه اعتراض آن فراشخصیتی و فرا مکانی ست وقتی می گوید: «نازلی سخن نگفت چو خورشید از تیرگی برآمد و در خون نشست و رفت» دیگر نازلی تنها شخصی به اسم وارطان سالاخانیان که نماد ایستادگی برای شاملو بود نیست نماد تمام انسان های مظلومی ست که در برابر استبداد ایستادگی می کنند و جانشان را از دست می دهند و این تبدیل به اعتراض جهان شمول می شود نه اعتراض در یک کشور خاص

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :