غزلی از طاهره کریمی
تاریخ ارسال : 8 مهر 90
بخش : قوالب کلاسیک
به ته نشين كدامين كنار مي ريزد
نگاه بالغ مردي خمار مي ريزد
شكاف وسوسه تند و زمينه ناهنجار
دوباره از بدنم انتظار مي ريزد
گناه مي شوم اينجا كنار خلسه ي تن
و اين دهانه مرا بي گدار مي ريزد
به دوش مي كشمش در تلنگري تاريك
صداي مرثيه از روزگار مي ريزد
به لحظه مي رسم آخر به سمت مبهم عشق
شب است و حاد ثه اي ناگوار مي ريزد
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه