غزل هایی از مریم جعفری آذرمانی
تاریخ ارسال : 10 مرداد 90
بخش : قوالب کلاسیک
1
کنارِ میز قدیمی، در ازدحامِ فشردن
حسابدارِ خسیسیست محوِ صفر شمردن
چقدر حوصله دارم برای پول که دیگر
چه کار کرده به غیر از همین به دردْ نخوردن
چه گورهاست که در انتظارِ مردهی دیگر
شعورِ گورکنان خسته از به خاک سپردن
در این معامله حقّالسّکوت را نگرفتم
که صبر داشته باشم برای نام نبردن
هنوز ساختمانها به خوردِ خاک نرفته
و برجساز که میلرزد از هراسِ نمردن
2
در این دیوانهخانه، دکترانِ خبره معدودند
و بیماران که حتما نه، که هرگز، رو به بهبودند
سَحَر دیوانهای میگفت پیش از اختراع رنگ
زنان از صورتِ آیینههاشان زشتتر بودند
فقط گفتم که برگردان و بیصورت قضاوت کن
که مردان در پسِ آیینههای تیره مشهودند
به چشمم چنگ زد از ناخنش سرخاب جاری شد
ببین دیوانگان حتّا، به احساسات محدودند
دویدی هر درختی سدِّ راهت شد هرس کردی
نفهمیدی تمام راهها از ریشه مسدودند
من از این خانه بیزارم چه فرقی میکند دیگر
که از آوار کم کردند و بر دیوار افزودند
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه