شعری از یوسف احمدی


شعری از یوسف احمدی نویسنده : یوسف احمدی
تاریخ ارسال :‌ 7 مهر 00
بخش : قوالب کلاسیک

 

 

 

غزلی برای پاییز و عاشقانه هایش

 

شهریور و پایان تابستان داغی که...
باز از تو می گیرند عابرها سراغی که...

سیب و انار و میوه های زرد و سرخت را 
یک‌ روز می چینم خودم از کوچه باغی که...

کم کم می آیی با نگاه زرد و نارنجت
تا کوچه ها خلوت نماند با چراغی که...

خش خش!صدای پای تو آهسته می آید 
گم می شود در ازدحام کوچه زاغی که...

با بادها می‌آیی و بوی تو می پیچد 
در زیر پای عابران بی دماغی که...

پاییز فصل روزهای زرد و نارنجی 
با خود ببر ما را دوباره سمت باغی که...

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :