شعری از پژمان قانون


شعری از پژمان قانون نویسنده : پژمان قانون
تاریخ ارسال :‌ 1 خرداد 94
بخش : شعر امروز ایران

در روایت آمده تفی از پنجره پرت شد و سوی دستان عاشق ما پرید

و شامل دو بخش بود

یکی اضطراری و دیگری تنها خیاری نارسیده چنان که باید

و شامل یک چشم بود و دو دانه فلفل هر دوان فندقی

شنیده ام چنان باد که از بستنی قیفی تنهاترم

شنیده ام به پیامبری مبعوث خواهم شد که سیگار به مردمان تنها می فروشد

و روزگارش از یخ دکّه ها گرم تر است

چنان که باید و سخت فلفلی.

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :