شعری از ندا پیش یار
تاریخ ارسال : 19 آبان 90
بخش : شعر امروز ایران
1)
کفش هایش بوی گذشته می داد
دور ریخت
پاهایش بوی کفش هایش را می داد
برید
با ردپایش چه کند؟
2)
بهار را در فنجانش ریخت
تا ته سر کشید
دلش پیچید
زمستان بالا آورد
زمستان سیاه
3)
رو به پنجره تاريك
سكوت مي جوم
4)
مگر مي شود آسمان را بي ستاره خواند
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه