شعری از میخوش ولی زاده


شعری از میخوش ولی زاده نویسنده : میخوش ولی زاده
تاریخ ارسال :‌ 8 اسفند 90
بخش : شعر امروز ایران

- گل سرخی

دنیا داستان قشنگی دارد!

کشتی ها از فراز گردنه ها می گذرند

فانوس ها راه را نشان می دهند

و خورشید رفته از زمین بر می گردد

اینجا باید نفسی تازه کنم

درست همین جا.

ساعتم را در خانه می گذارم

به مادرم سپرده ام مواظب گلدان ها باشد

دنیا داستان قشنگی دارد

من و تو با هم می رویم

خیس خاطرات کهنگی

در باران

تو پراز گفتن

من پر از شنیدن 

ما به هم می رسیدیم

در چهار راه ها

در بهار آن روز های به هم رسیده

شعر تازه ی من بودی

در خیابان های تهران

با تو که بودم

عشق با من بود

حرف های نگفته ام با من بودند

تو با من بودی و همه چیز به هم می آمد

آغوشت باغی پر از میوه های ممنوع

شب در چشم های تو روشن

فعل های حذف شده از شعرهایم

همه و همه...

و همه چیز آرام است

وقتی که می آیی کنارم

روز در دست هات گرم تماشا

وقتی که  می روی

دنیا داستان قشنگی دارد

گل سرخی برایت می آورم

گل سرخی برایم آورده ای.

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : - - آدرس اینترنتی : http://

سلام
از در بهار آن روزهای به هم رسیده به بعد انگار شعر فالش شده از ریتم افتاده مثل اینکه دو بخش از دو شعر مجزا رو به هم بچسبونی یا مدولاسیونی نابجا انجام بدی که فکر می کنم به خاطر تغییر زمانی فعل باشه ، این مساله در پارت سوم هم تکرار شده
می شه با یک تغییر کوچک این ایراد رو برطرف کرد و به بافت شعر آسیب نزد
مثل گذاشتن یک _ یا enter در ابتدای بخش های مذکور

متشکرم