شعری از مهدی محمد تقی


شعری از مهدی محمد تقی نویسنده : مهدی محمد تقی
تاریخ ارسال :‌ 26 آذر 04
بخش : قوالب کلاسیک

 

 

 

 

«تصادفی عمدی»

 

این متن، یک تصادف عمدی‌ست که به هیچ‌وجه از بروز خود متأسف نمی‌شود 

«من» نقش نعش واژه‌ی خود را به عهده دارد؛ واژه‌ای که با تو مصادف نمی‌شود 

 

پشت چراغ قرمز تأویل: بوق... بوووق... من فحش می‌دهم به شما، داد می‌زنم

این یک تصادف است وگرنه زبان شعر، این‌قدر زشت و نامتعارف نمی‌شود 

 

هر متن، یک تصادف بی‌افسر است و هر تاویل، یک کروکی بی‌ربط! شاعر از↓

ضعف مشاعر است که ذاتاً مقصر است، شاعر که با شما مترادف نمی‌شود

 

من نقش نعش واژه‌ی خود را به عهده دارم، یک جنازه‌ی لت‌وپارم ولی تو از

امضای خطّ ترمزم این نکته را بفهم: «هر مردنی که مرگ مؤلف نمی‌شود»

 

من مرده‌ام، و دنده عوض می‌شود، و پا روی پدال گاز می‌افتد، و واژه خود↓

را می‌برد به صحنه‌ی این قتل!  شعر با مرگ من و شما متوقف نمی‌شود.

 

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :