شعری از مریم اسحاقی


شعری از مریم اسحاقی نویسنده : مریم اسحاقی
تاریخ ارسال :‌ 2 مهر 89
بخش : شعر امروز ایران

« از همین راه می آیند »


خیال می کردم آمده ای
از پیِ پر همین سینه سرخ
از کنار دانه های باران

خیال می کردم کنار صدایت نشسته ام
لا به لای فرصت همین سبزه ها

نشانی ام باز در دست هایت گم شد؟

می توانی نیایی!
نه من
از خنکای عرق بیدمشک خاطره ای دارم!
نه تو
از راز نسیم
تنها
نسترن ها روی دیوار جا مانده اند
و کودکانی
که برای قطار دست تکان می دهند.



« طرح »


چرخ می زنم
چرخ
بی که حرکات موزون را بدانم
پرنده ای درونم است
که می رقصاندم
و من
پرهای ریخته اش را ترسیم می کنم
رنگ می پاشم

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : نسترن بشردوست - آدرس اینترنتی : http://

مریم اسحاقی عزیز و لطافت شعرهایش. مثل همیشه. درود مریم جان.

ارسال شده توسط : زينب فرجي - آدرس اینترنتی : http://

به شعرهاتون عشق مي ورزم خانم اسحاقي.

ارسال شده توسط : سمیه حبیب - آدرس اینترنتی : http://

شعرها جالب بودند، مخصوصن شعر «از همین راه می آیند»
آن جا که می گوید: «نشانی ام باز در دست هایت گم شد؟/می توانی نیایی!» به نظر ام اوج شعر است

ارسال شده توسط : مینو حسینی - آدرس اینترنتی : http://

سلام علیکم

شعر بسیار پیش و پا افتاده ای بود . نه کشفی داشت و نه شهودی