شعری از محمدعلی کنجدی
تاریخ ارسال : 6 آبان 04
بخش : شعر امروز ایران
به شکل دومین برخوردِ عشق
فایده فال، نو شناختن غزلی از بر است
دوستت دارم دوستت دارم
چنانچه پاسدار منزلت خرافههای خوبم
و منزلت ذهن پرلغزش یک حافظشناس
که اضطراب فراموشی را
کنج یک غزل تا میکند!
و منزلت دوّار بوی اسپند
که دست مادرم رسم میکند:
_«دور سرت!»
به گمانم
تو را جایی خواندهام
تو را جایی بوسیدهام
بیآنکه توجه سطر عشق را
به نکتهای که زیر آن خط میکشند
معطوف کنم!
بیآنکه از حوصله سرشار
از حوصله سرشار کینه
مرورت بکنم!
و بیآنکه مرده باشی،
تا آبرویم تضمین یادت باشد!
که تضمین یاد؛
خوب است فقط عکسی ساده باشد،
دور فواره پارک ملّت،
و انگشتانی که سال به سال تو را،
به ملال آلبوم یک میهمانی اشاره دهند!
مرا به کنج میهمانی دعوت کن
غزلی معین جدا کن
من از احتمال کم ۱ در ۴۹۵ میترسم
من از بدیُمنی خودم...
من سراپا گوشم!
پاسدار منزلت خرافههای خوبم
و منزلت دنجِ تنگاتنگ یک پنجره زیرسیگاری
و منزلت کنج یک میهمانی
و نتکاندن خاکستر بلند خاطره!
| لینک کوتاه : |
چاپ صفحه
