شعری از محمدعلی حسن لو
تاریخ ارسال : 2 مهر 89
بخش : شعر امروز ایران
زبان ستارگان
با تو
به زبان ستارگان دم بخت
حرف می زنم.
ناب ترین
و لب ریزترین
شعر و بوسه را
سهم گلوله لبانت می کنم
من
به محض حضورت
آگاه ترین واژه از انسان و قلب را
حرف
حرف
مرور می کنم.
اردیبهشت 1387
خاک رنگ پریده
در دوردست
گرد و غبار
طرح بی رنگ مرگی گرفته بود
دستی خون آلود
خاک رنگ پریده را بغل کرده بود
و صدای خنده ی سرخوش مین
عطر لبخند خاک را
دزدیده بود .
3 مرداد 1387
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه