شعری از محمد جانفشان


شعری از محمد جانفشان نویسنده : محمد جانفشان
تاریخ ارسال :‌ 4 اسفند 93
بخش : شعر امروز ایران

"سرودی بر گستره"           

نویسنده: محمد جانفشان

 

پنجره ها دست تکان می­ دهند

پیچکی دست ها را به هم سبز کرده است

خنده­ ی آسمان،

آبی،

ابرها در افق

کف می­ زنند

با قایق­ های سفیدشان پارو می­ زنند

تا سرودِ عرق کرده ­ی کبود

می­ شتابند

تنهایی در قفس

هضم می­ شود

زنجره­ ها از ضجّه برمی­ خیزند

در آفتاب

دراز می­ کشند

لاک­پشت ها از سنگر های استخوانی

بیرون می­ پرند

سنگر اسطوره می ­شود

حلزون­ های در خویش فروشده

خانه­ های آهکی را به دریا می­ برند

برای ماهی ­ها

*

کلاغ­ها و مارمولک ­ها باهم قدم می ­زنند

شادی غلت می­ زند در چهره ­ی بچه­ ها

و دیگر در لانه گنجشک ­ها

دست کودکی

هوس نمی­ شود

مردم در خاک

اکسیژن می­ کارند

و روز

استخوان می­ ترکاند

**

و تو هرگز

از پلکان نگاه­ ها

بالا نخواهی رفت

در خیابان­ های پر از عاشق

و ستاره بارانِ باران

بر خنیاگرانِ اشک

که سرودی شدند بر گستره.

                                                                بهمن 1393

www.janfeshan.ir

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : سید حمید شریف نیا - آدرس اینترنتی : http://

محمد جانفشان از اون دست شاعرانی است که کهنه نمی شود. بوی مطبوع صمیمی در شعررهایش از نسل شاعران دهه چهل و پنجاه بلند می شود. شعر محمد جانفشان را دوست دارم. شعرش شعریت دارد.

ارسال شده توسط : منصور خورشیدی - آدرس اینترنتی :

نگاهی به شعر محمد جانفشان
منصور خورشیدی
-------------------------------------
" پنجره ها دست تکان می¬ دهند
پیچکی دست ها را به هم سبز کرده است
خنده¬ ی آسمان،"

تشخص بخشیدن به اشیا "استعاره ی کنائی " در هر سه مصراع شعر دیده می شود . آن گاه روابط اجزای درونی شعر را دخالت ذهن شاعرحفظ می کند . استقرار اشیا در روابط بیرونی موجب می شود که تعاملی بین آن ها ایجاد گردد .
شاعری که با مکانیزم ذهنی و کارکرد آرایه های ادبی در شعرآشنا است . عرصه را برای باز آفرینی تصویر ها و خلق فضا ها به ویژه معماری کلام در ساختمان شعر و ترکیب های خیال انگیز آماده می سازد .
" ابرها در افق
کف می¬ زنند
با قایق¬ های سفیدشان پارو می¬ زنند "
محمد جانفشان شاعر حرفه ای سال های دور تنها احساسات خود را ابزاری برای بیان قلمداد نمی کند .تا ذهن خوانند گان شعر را برای دریافت تصویر های بصری و تجسمی به هم دلی و هم زبانی فرا خواند . او با بهره گیری از تکنیک های زبانی هویت خود در زبان شعر ابراز می کند و در خلق اتفاق و ایجاد موقعیت های متفاوت كه داراي مفاهيم عاطفی وعمیق هستند . امكان تجلي شعر را در گستره ی بیان فراهم می نماید .
" و تو هرگز
از پلکان نگاه¬ ها
بالا نخواهی رفت "

و شاعر برای بالا رفتن ار ارتفاع نگاه تلاش می کند تا برد معنائی شعر را قوی تر در برابر مخاطبان خود نشان دهد .