شعری از محمد آشور


شعری از محمد آشور نویسنده : محمد آشور
تاریخ ارسال :‌ 29 اسفند 93
بخش : شعر امروز ایران

خوش‌اَم به همین جهت!

 

این خوش، به‌حالِ من هم هست

این هوا، که همیشه حواس‌اَش هست به هم نریزدم

           (طوفان‌های از هر سمت اگر بگذارند وُ

                                            بگذرند از سر)

و این سیب‌‌ِ از نو برآمده

می‌داند می‌بایست زود قرمز شود

(بجنب!

گاز بزن این سیب را

داری پیر می‌شوی)

 

هنوز از شیر وُ از دندانِ شیری نیفتاده

دندانِ چهارعقل تیر می‌کشد از زوزه می‌گذرد

(از چند جهت چه زود می‌گذرد از سر!)

از یک جهت این‌که:

بادهای از هر سو، گِرد که عبور می‌کنند

در هم که می‌آمیزند

(یک خوش به حالِ من!)

از جهتِ دوم امّا سیب‌های این فصل‌ها به سرعتِ باد چِرک وُچروک‌اَند                                                           (کرم‌خورده‌اند!)

از جهتِ بعد دارد می‌افتد چهار دندانِ افلاطون

(کرم‌؟!... ای خوش به حالِ عقل!)

 و باز از جهتی چه کنم؟....

و از جهت‌هایی چه کنم طوفان‌ها از هرجهت اگر بنشینند؟!

بلند شوم؟!  

با عصای کدام سلیمان؟

بگذارید!... دندانِ عاریه‌ام را بگذارید

دارد دیر... و پیر می‌شود این سیب

دندانه‌های ریخته‌ی سین‌اَش در سینی‌ست!

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : محسن - آدرس اینترنتی : http://

محمد آشور شاعرِ دوست داشتنى و بى نياز از تريبون ها و لابى ها