شعری از محبوب طالبی


شعری از محبوب طالبی نویسنده : محبوب طالبی
تاریخ ارسال :‌ 4 دی 00
بخش : قوالب کلاسیک


اپیزود ۱

شمر روی ذغال ها بودم
که به هر روضه آب خواهد شد
از حسین انتظار معجزه نیست
دل مجلس کباب خواهد شد
و جهنم چنانکه می گویند
شکلی از انتخاب خواهد شد

[من ترا اینچنین پسندیدم]

- گفته بودی که عشق مرکب نیست
تا مرا از گذشته ها ببرد
نخ یک بادبادک گیجم
باد ْ  من را بگو کجا ببرد
تو که اندازه ی دلم هستی
بغلم باش تا هوا ببرد
آه ای قلب کورمال و کَرَم
کیست آنکه حساب ما ببرد
آنقدَر تکه تکه ام از تو
سر جدا و بدن جدا ببرد
کاغذ کاهی ام! به مرگ بگو
از سرم این مچاله را ببرد

[دست های نحیف تو‌ کو پس]

آه ای عشق پاره پاره ی من
رسم هر عاشقی تصرّف بود
تو سواره پیاده ات چشمم
سهم من از عبور تو تف بود
به چه آسانی از تو می گذرم
عشق در هر زمان تکلّف بود
مشکل افتاد بعد آسانی
دل من جای هر تأسف بود

[نامه های تو رنگ خون بودند]

مشکل افتاد توی کاسه ی من
دل من خون شد و گلایه نکرد
برزخ انتخاب بر پا شد
شمر ترسو دوباره خایه نکرد
آفتاب جوان محاصره شد
سر جدا ماند و هیچ سایه نکرد

دست های قلم شده آنروز
عشق را توپ چند لایه نکرد؟
[تف به این بازی نَبُرد و بباز]

+ توپ ُ بنداز برای من مشتی
گل من رو یزیدیا خوردن
آب دادن شکفته تر که شده
تخس کردن کنار هم خوردن
توپ ُ بنداز برای من مشتی
بادْ  من رو نمی بره با خود
نخ یک بادبادک پرتم
از خودم دل نمی کَنم تا خود

- آه چیزی برای داغ تو نیست
شام تاریکم و‌چراغ تو نیست

 

اپیزود ۲

بادبادک در آسمان جاری
آفتاب جوان نمی سوزد .

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :