شعری از مجتبي اصغري فرزقي
تاریخ ارسال : 16 اسفند 90
بخش : شعر امروز ایران
دست به پوستم
كشيدي
قلبم لرزيد!!
پيكاسو هم
قادر به ترسيم آن زيبايي نيست
وقتي كنار پيانو
موهايت را مي بافتي
حالا
هر چيزي كه شبيه تو باشد
ديوانه ام ميكند
مي خواهد
يك قاب عكس قديمي ات باشد
يا
تكه لباسي
كه عطر تورا دارد.
يا همين درخت انـــــــار
كه آخرين بار كنار آن
عكس
گرفتيم.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه