شعری از م ب آهو
تاریخ ارسال : 6 آبان 04
بخش : شعر امروز ایران
تاریخِ پیدایشِ سنگسار
از مجسمهی اندامِ من بود!
بوسههای بند انگشتی
حک شد دور بازوانِ شرم
دوست بدار تصویرِ تازهام را
آنوقتها که نیستی ما را فرا میگیرد
روی شکلکِ سنگی
تنانگیام
در شهرِ فریبخوردگان
نگارهی باکرههایِ مفقودَست
هی هو
برقصم یا همینطور ایستاده بچرخم روی الف
فسیلم از تاریخی به تاریخی دیگر
زندهشوندهتر از قرن منم
و قلمموهای نَشُستهات
میلِ به غلتیدن و مردن در بطنِ ملولم
به اشارهی سینه
به علفزارِ رانهایم بیا
ای پیشگوی حادثههای لبپر
در انقلابی پر از کلمهها
از قابِ روحِ وحشی
مرا ببر به معروفترین سکوی شهر و
رهایم کن
دوست بدار تصویرِ تازهام را
روشنم میدارد
تارهای مجعد و چراغهای سبزِ کابوس
| لینک کوتاه : |
چاپ صفحه
