شعری از لیزا زاران
ترجمه ی کامبیز جعفری نژاد

تاریخ ارسال : 2 خرداد 04
بخش : ادبیات جهان
لیزا زاران، شاعر، مقاله نویس و مولف آمریکایی در سال 1969 در لس آنجلس از شهرهای ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد. اولین سروده اش بنام «راهرو» را در ۶ سالگی سرود. نوشته های او مورد اقبال همه ی سطوح سنی به خصوص جوانان هستند.
شعرهای زاران، اغلب شرح کوتاهی از زندگی و تجربیاتش هستند. او با بیان یک صحنه ی فراموش نشدنی یا یک رویداد چشمگیر احساسات و عواطف خواننده را برمی انگیزد و او را متوجه معنای پنهان زندگی می کند.
دخترک
میگوید: بریده های آسمان را جمع آوری می کند.
با قیچی نقره اش حفره هایی در دل آسمان بُرش می دهد
و بریده ها را تکه های بهشتی می نامد.
پرندگان گرد انگشتانش حلقه می زنند
و او آنها را بانوان رامشگر می خواند.
کتابهایی غبار گرفته از کتابخانه به امانت می گیرد
هر روز شعر می خواند
پارک می رود
و به رهگذران غریبه لبخند می زند
هیچ تدبیری اما دل شکسته اش را بند نمی زند.
می گوید: شب، دست سردی را به یادش می آورد
که یکبار پیشانی تبدارش را مهربانانه لمس کرده است
و می گوید: می خواهد سر به سينه ی آسمان پر ستاره بگذارد
به خواب برود
زیرا درخشش جاودان ستارگان در شب
او را به فکر انداخته که به دوردست ها رهسپار است
به سوی جاودانه ها
زمزمه کنان چشم بر هم می نهد
و در فضای بیکران پر و بال می گشاید
در آن هوای سبک که دستی مانع سقوطش نیست.
لینک کوتاه : |
