شعری از فریاد ناصری


شعری از فریاد ناصری نویسنده : فریاد ناصری
تاریخ ارسال :‌ 13 بهمن 94
بخش : شعر امروز ایران

لب را به من داده‌اند شکل خنده بگیرد صورتم

خنده شکل بگیرد در صورتم

صورتم را به ساده‌ترین شکل

 می‌بخشم به تو

صورتم را در شکل‌های مختلف خنده

خنده تمیز نام زنان است بین دو خط لبم

 

گفتم سپیده خنده دوید در صورتم

گفتم س خنده دوید در

گفتم باهار و خنده دوید

طوری دوید که چار فصل

 

در خنده باز می‌شود چهره

 

خنده‌های مختلف صورتم از آن تو باد

که می‌شکفی در شعرهای قدیم و

سیمای تازه می‌گیری

و من که یکبار عاشق رخسار تو شدم

هنوز قلب برافروخته‌ام

می‌دود

می‌دود

در سینه‌ به صورت اسب

 

که یک‌بارگفته‌ام انگار لبخند بودم

 یک‌بار تبسم

بارهای زیادی قهقهه

چرا که لب دو خط است

دو خط تمیز دهنده

دو خط که بدل می‌کند اسم‌ها را به اسب به سینه به صورت

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : سید حمید شریف نیا - آدرس اینترنتی : http://

سلام به فریاد عزیز.
چه شعر تمیز و شسته رفته ای. مهمترین ویژگی که در این شعرت دیدم فریاد جان، برخورد صریح و متفاوت ات از رفتار های متداول شعری امروز است. لبخنده و خنده های مختلف تو در این شعر مثل دوربینی است که دایم داره جا عوض می کنه. سوزه در جای خود ایستاده اما این دوربین توست که دائم دارد موقعیت ها را عوض می کند. فاصله می گیرد. نزدیک می شود و دور. این تغییر دوربین شعر را از درام به کومیک، و از کمیک به یک موقعین اجتماعی از دست رفته می برد. برجستگی این شعر، سایه ای از او ساخته.