شعری از فرناز فرازمند
تاریخ ارسال : 7 خرداد 96
بخش : شعر امروز ایران
و گفتهاند ابنالسلام امتحان خداوند است
تو خوابیدهای با آهوها در صحرا
من بر بستر قایقی که پر میشود از آب
اندوهگین من
که زعفران میسایم
رنگ تو را
بر برنج
رنج زیبایی میکشم
صدا میزنی لیلا
و گوشهایم از گوشواره سنگین است
گوشوارههای ابنالسلام
که بعد از هر کبودی میآیند
صدا میزنی لیلا
شیشهی عطر از دستم میافتد
عطر ابنالسلام که میشویم از شبها
لبم را میگذارم بر درز قایقی میمکم
مکیدم
مکید
و کیدنا عظیم
که ماهی شدهام
و سورهای درونم بزرگ میشود
و سورهای هر شب
پناه میبرد به خدا از من
همسایه فکر میکند آبستنم
برایم برنج میآورد
ساده و بویناک
کاروان زعفران را حرامیان بردهاند
تو ولی صدایم کن لیلا
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه