شعری از عباس صفاری


شعری از عباس صفاری نویسنده : عباس صفاری
تاریخ ارسال :‌ 7 بهمن 99
بخش : شعر امروز ایران

معجزه در باران

 

 

در باران نم نم لندن
زیر چتر صورتی ات آنشب
شبیه دریا دلی شده بودی
که حاضر است یکضرب
در پی رویای باد برده اش
تا سواحل نقره ای ماه پارو بزند
و او
بر شیروانی خیس این دنیا
دیگر نمی خواست کبوتر نامه رسانی باشد
که کاغذ آغشته به اشکی
بر ساق نازک پایش تا ابد
نا خوانده بماند

× × ×

در آن خلوت از خود بی خود
مهم نبود پیش از آن
تو کجا بوده ای
و او چه کرده است
تو را خیال خام
کنار کدام خرمرد رند
خوابانده است
و او در پشه بند بی ستاره اش
خواب کدام زیبای خود شیفته را می دیده است
مهم
بارانی بود
که همپای شما نم نمک می آمد
و لحظه مبارکی که پی بردید
هزار سال است همدیگر را می شناسید
و سابقه ی هزار ساله
در شهری که سگ صاحبش را نمی شناسد
هیچ دست کمی
از معجزه نداشت

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : حافظ حدایق - آدرس اینترنتی : http://

آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنت

ارسال شده توسط : منيره حسيني - آدرس اینترنتی : http://monire25.blogfa.com

سلام


مرسي از شعر جناب صفاري

در شهري كه سگ صاحبش را نمي شناسد.....

موفق باشيد