شعری از طوبا کمالی
تاریخ ارسال : 20 خرداد 96
بخش : شعر امروز ایران
۱
فواره هرچند بلند
بهزعم حوض خاطرهایست کوتاه
نخست زنجمورهی آب بود
که با لقلقهی شیر-فلکه
ضرب میگرفت و زیر و بم میشد
آب
در نشئگی عرفانیاش
حقیقتش را تاب میداد
طفره میرفت
انگار که از نگاه نگرانی سر میدزدید
سپس دهکدهای خالی از سکنه
خاطرهای مذاب
در مخیلهی آب
به خیز قطرهای ناگاه
سرریز حافظه
فوران نهال
از دل دانه
به لحظهای چگال
- پرتابهای کاتورهای گمان -
۲
فقه اللغه
پهناوريم
با آفتاب اردیبهشت
در آشوب ازلی عطرها
ملکانه بر سریر
به جغرافیای تپندهی کنعان
چشمهایت به اردیبهشت
خوشههای نارس انگورند
که با دهان مردادیام
عشقبازی میکنند
اندکی آزرده
از نيشهای کوچک عنکبوتی کنجکاو
با بلاهتي سالمندانه
لب میگزیم
انگشت در انگشت
به فقه اللغه میرسیم
تورات را میبندیم
و لبهای هم را ورق میزنیم.
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه