شعری از سمیرا نوروزی
تاریخ ارسال : 19 مهر 90
بخش : شعر امروز ایران
چه کسی نقشه این قتل را کشید
جنگل را گذاشته ام وسط اتاق
پشت میز
با دو صندلی خالی
که روز دو نهال در دو سوی جنگل بودند
حالا کنار هم نشسته اند
و به صدای کوک شده پرندگان از ساعت گوش می دهند
غذا را روی میز می کشم
به رود خانه گفته ام:
آرام پا به اتاق بگذارد
دیر وقت است
زن به خواب رفته
پرندگان با عقربه ها کوچ کرده اند
و از ساعت تنها صدای زوزه می آید
تمام رودخانه که گذشت
مرد کلید می اندازد
وارد می شود
ماری روی چوب لباسی پوست می اندازد
غذا ها میلی به خورده شدن ندارند
مار روی تخت خواب پوست می اندازد
بر گردنش چنبره می زند
همسرس را می بلعد
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه