شعری از سمیرا نوروزی


شعری از سمیرا نوروزی نویسنده : سمیرا نوروزی
تاریخ ارسال :‌ 19 مهر 90
بخش : شعر امروز ایران

چه کسی نقشه این قتل را کشید

 

جنگل را گذاشته ام وسط اتاق

پشت میز

با دو صندلی خالی

که روز دو نهال در دو سوی جنگل بودند

حالا کنار هم نشسته اند

و به صدای کوک شده پرندگان از ساعت گوش می دهند

غذا را روی میز می کشم

به رود خانه گفته ام:

آرام پا به اتاق بگذارد

 

دیر وقت است

زن به خواب رفته

پرندگان با عقربه ها کوچ کرده اند

و از ساعت تنها صدای زوزه می آید

تمام رودخانه که گذشت

مرد کلید می اندازد

وارد می شود

ماری روی چوب لباسی پوست می اندازد

غذا ها میلی به خورده شدن ندارند

مار روی تخت خواب پوست می اندازد

بر گردنش چنبره می زند

همسرس را می بلعد

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : غلامرضا نصراللهی - اصفهان - آدرس اینترنتی : http://www.ghn92.blogfa.com

بیگانگی انسان از طبیعت حقیقت تلخی است که روز به روز بیشتر خود را نشان می دهد. فیلسوفان روشنفکران و اهل ادب و هنر بیش از بقیه اقشار جامعه این مساله را درک می کنند و شاعران به زیبائی آن را به تصویر می کشندو این آگاهی را به بقیه می دهند.
اما در مورد شعر باید بگویم شعر تا سطر های پایانی به خوبی پیش می رود اما در سطرهای پایانی شعر به سوی روایت منحرف می شود و ماربه شکلی کلیشه ای نماد مرد می شود و شعر که می توانست بیان هنرمندانه ای از بیگانگی انسان ازطبیعت باشد به یک متن دو قطبی و فمینیستی تبدیل می شود تا خصلت تمامت خواه مردان را به رخ بکشد.

ارسال شده توسط : سمیرا پیرزاده - آدرس اینترنتی : http://

سلام
سمیرا جان ، عالی بود شعرت / استفاده کردم .
ممنون ...
شاد شاد شاد باشی ...

ارسال شده توسط : علی رضا نوری - همدان - آدرس اینترنتی : http://sanghayejahanam.blogfa.com

زیبا بود خانم نوروزی