شعری از سمیرا قطب


شعری از سمیرا قطب نویسنده : سمیرا قطب
تاریخ ارسال :‌ 2 مهر 89
بخش : شعر امروز ایران

1

 

چاقو را در سينه ام فرو مي كني

و من

خو گرفته به اينم كه هر روز بميرم

كه درد

از سينه ام شروع شود

تا شقيقه هام تير بكشد

خاموشم كند

 

با دود سيگارت شروع مي شوم

به آشپزخانه مي روم

و تا لحظه اي كه اين هود چرب مرا در خودش بمكد

زن خوبي مي شوم

با پلوي دم كشيده ي فصل هاي مازندران

عطر قهوه

 

از روزنه ي تنگ دودكش ها بالا مي آيم

اندامم مناسب شده است

دستم را حلقه مي كنم دور بازويت

جفت اتو كشيده اي مي شويم در قدم زنان وليعصر

و گلايه هات شروع مي شود

از قيمت نان و چاله هاي خيابان و قبض هاي عقب افتاده و رنگ لباس من

يك جفت جوراب سفيد شيشه اي برايم مي خري

و من از ذوق

پشت هر چراغ قرمزي مي بوسمت

 

دنيا دارد مثل خوره وجودم را مي خورد

دودكش ها گلهاي گوشتخواري شده اند

كه پروانگي ام را در يك لحظه مي بلعند

 

-          غذا حاضر است عزيزم

روزنامه ات را پرت مي كني

« زني با ضربه ي چاقوي همسرش كشته شد »

 

 

2

 

 

بنگ

شليك شده ام

به بنگي روزهايي كه دود شد

به خواب آغوشت

كه فصلي مست و آشوب است

به عكس هاي دو نفره

دردهاي دو نفره

به دو تا پرنده ي گيج كه پيراهنم را گم كرده اند

و دستم كه خو گرفته به لامسه تنت

 

بيرونم نكش

مي خواهم خواب ببينم

اين گلوله ي آخر را حرام نمي كنم

مستي را حرام نمي كنم

به سيم آخر مي زنم

بنگ

تا دكمه هايت را گم كني

نبندي

پنجره اي را

كه به خورشيد و منظره باز مي شود

من افق هاي دور را نمي خواهم

روياهايم را همين اتاق با مهتابي رنگ پريده اش سير مي كند

بيرونم نكش

بيرون هيچ كس نيست

هيچ قهوه اي

روي هيچ ميزي

در هيچ كافه اي

در انتظارمان سرد نمي شود

و مردم

با دنيا سرگرم شده اند

 

بگذار تا خواب براي تسخيرمان تقلايي نكند

مهتابي را خاموش كن

من مسيرهاي مست را دوست دارم

 

 

3

 

در آغوش هم خفته ايم

تو

   غرق بوسه ام مي كني

من

به اين فكر مي كنم كه چگونه اسكيموها

نيمي از سال را در شب به سر مي برند

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : مسلم رحیمی - آدرس اینترنتی : http://www.aanaat.com/user/?26226

سلام بر سمیرا قطب عزیز و دست مریزاد

ارسال شده توسط : م آفتاب - آدرس اینترنتی : http://www.balouchmehr.blogfa.com

می دانم که روزی قلمت سبز می شود ...