شعری از سمیرا عاطفی
تاریخ ارسال : 4 اردیبهشت 01
بخش : قوالب کلاسیک
چیزی بگو صریحتر از ناسزا به من
«زخمی بزن عمیقتر از انزوا به من»
یا با خودت مرا به تماشای خود ببر
یا پس بده به برق نگاهی مرا به من
عشق اولین پناه جنون بود و آخرین
من مبتلا به او شدم او مبتلا به من
هر شب تو را در آینه تصویر میکنم
تنهایی! ای شبیهترین آشنا به من!
ای نور پاک! یاد نکردی چرا مرا
ای حس ناب! بازنگشتی چرا به من
زیباییات به چامهٔ من رنگ میدهد
خود را ببین در آینهٔ شعر ناب من
زخمی به او بزن عمیق تر از انزوا ،ترجمه شاملو با تضمین از یک سطر از الوار که بنده به نظم در آورده ام
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه