شعری از سریا داودی حموله


شعری از سریا داودی حموله نویسنده : سریا داودی حموله
تاریخ ارسال :‌ 5 مرداد 04
بخش : شعر امروز ایران

 

 

 

 

«ترس مجبور است 

ترا بکشد»

 

 

راه را می‌روی

حواس به تو برمی‌گردد 

هر آن‌چه هستی

ابتدای تو آمدن است

 

تو دیوانه نیستی

دیوارها

به روزهایت چسبیده‌اند

 

آن‌چه دیده نمی‌شود

در تو زندانی‌ست

ترس ناگزیر است

به تو برگردد

 

اگر راه‌هایی که ترا برده‌اند

برگردند

معکوس خود را از دست داده‌ای

آن‌چه در تو دیده نمی‌شود

از عوارض آینه است

 

در تو اتفاقی‌ست

که می‌افتد

نام تو از صورت تو جدا نیست

تا تو از تو دور بماند

نیمه‌ی دیگرت

بی‌دلیل برمی‌گردد

 

باز می‌آیی

ماه

فراموش می‌کند

سهم تو نیست

باز نمی‌آیی

ماه 

به مرگ جان می‌دهد

 

تا تو از تو تاریک است 

راه از راه برنمی‌گردد

در تو اتفاقی‌ست که افتاده است

تو از تو نیست

تو از تو نیست

تو از تو نیست

 

راه‌هایی که ترا برده‌اند

از کوره را می‌آیند

در ادامه برگردند

از تو کسر نمی‌شوند

در عکس بعدی

به تو علامت می‌دهند

پشت کلمات پنهان شوی

تا این کلاغ

با هر آن‌چه ممنوع‌ست

از تو دور باشد

 

اگر باد همه‌چیز را با خود نبرد

چرا ماه

از تو دور نمی‌شود؟

 

هر لحظه نامی به تو اضافه می‌شود

آن‌قدر دور 

که هیچ ندیدی 

چراغ‌ها  کی به خواب می‌روند

 بی‌خوابی

اتاقی اجاره‌ای‌ست 

بنفش

به هرچه بتابد

تو را می‌ترساند

از  راه‌هایی که بی تو رفته‌اند

به راه‌هایی که با تو می‌آیند

ماه تنها اتفاقی‌ست

که خواب ندارد

کجا رفته‌ای؟ 

 

تاریکی نمی‌رود

با تو می‌آید

ادامه‌ی ماه به هرکه می‌رسد

تو از تو دور نمی‌شود

تو در این عکس از یاد رفته‌ای

ترس مجبور است 

ترا بکشد

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :