شعری از ساناز داود زاده فر
تاریخ ارسال : 24 مرداد 93
بخش : شعر امروز ایران
هر صبح
از روزنامه ی روی میز
خمپاره می پرد بیرون
جنازه های ترسان
پشت سرت سنگر می گیرند
بر شانه ات دست می گذارند
آژیرهای قرمز
چند تانک روی سفره
دیوار صوتی اتاق را می شکند
هواپیما
پشت میز سنگر می گیری
فریاد می زنی: به روزنامه برگردید !
سینه خیز
روزنامه را می بندی
از پنجره پرتاب می کنی
بیرون
صدای انف .. جیغ ، ضجه ی عابران
با این روزنامه شیشه ی هیچ پنجره ای پاک نمی شود.
.......................................................
دیروز
در گل های چادرش گم شد
امروز
در شکوفه های درخت سیبی
پیدا
** از مجموعه " روی حروف مرده راه می روم / امشی علی حروف میته"
سروده ساناز داودزاده فر
ترجمه : محمد حلمی الریشه
نشر بیت الشعر، فلسطین
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه