شعری از زبیده حسینی
تاریخ ارسال : 27 بهمن 95
بخش : شعر امروز ایران
روزانه ی دهم :
رنگ و روی روزها را از صورت چیزها که بر می دارم گونه ای می ماند بیگانه با پوست
نشانه ی چیزها شناور است بر صداها / و می شود از میان ماشین ها و آدم ها به نقطه ای از قرینه گی رسید
خطی که جدا می کند
و ادامه می دهد نیمه را
لب را که از کلمه پایین می آید
و پله هایش را به دبستان ِ دستهای تو می سپارد
در بازگشت از نوسان ِ چهره ها
تنی به دعوتم می خواند که تابِش را بلعیده است
فرو می روم در پالتویی از شب
نگهداری ام کند در سطر
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه