شعری از زبیده حسینی


شعری از زبیده حسینی نویسنده : زبیده حسینی
تاریخ ارسال :‌ 13 دی 94
بخش : شعر امروز ایران

اشاره به تو : روشناییِ  قندیل

اشاره به او : سپیدی ِ الوند است

اشاره را به سمت ها ببر

به اغتشاش و سرگیجه در صبح

زنی که با تورم روز می آید 

در چند ضلعی مرده جار می زند

در مرگ پوست می اندازد

به فراموشی ِ روزهای پیش

می زند به درد که ببینی ؛ چقدر اندام این قصه واقعی ست

و ران های شیشه ای شعر ، طرحی از تن را ، از دست می دهند

بازی تازه ای که ترک برداشته است را

رگ به رگ شده گی در سقوط رابطه

در جنون مجازی

غرور مجازی

در مشترک شدن با صدا

در مشترک شدن با صعود

با میل به ارضا شدن در چت

با میل به ارضا شدن در شعر

با میل به ارگاسم در کارخانه ای تعطیل

صف منظم اندوه در کار

و کتمان ِ مثله شدن در جیب های کارگران

 

من و تو از دست داده ایم تو را

و  دست  یعنی  اشاره به  نور

به ظهور چند نشانه ی خیس

که روی صفحه دراز کشیده اند

دوزخ بیاوری و بگویی

که بندها گورند برای خشک شدن

*و ما بی چرا زنده گانیم

و ما به نشانه ای در روز چشم دوخته ایم

اتفاقی که نمی افتد

افتادن در آغوش زنی مشترک با مرگ

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :
 

ارسال شده توسط : محمدرضالطفی - آدرس اینترنتی : http://


خیلی تمایل داشتم جنبه های زیباشناختی
اثر در خور توجه تات نرا مروری دشته باشم
روزی در فرصتی مناسب نکاتی را عرض خواهم کرد

ارسال شده توسط : الف - آدرس اینترنتی : http://

درود بر رنگهاي مدادت بر تنه ي جنگل