شعری از رضا چایچی


شعری از رضا چایچی نویسنده : رضا چایچی
تاریخ ارسال :‌ 20 آذر 99
بخش : شعر امروز ایران

برشی از شعر بلند "دری به باغ ستاره‌ها"


...
مردگان خون‌آلود
با جامه‌های دریده
سراسر دشت را فرش کرده بودند
فاتحان در شیپورها می‌دمیدند و
سرود می‌خواندند
پیام‌آور صلح با اسب و پرچم سپیدش
دیر از بلندی
به دشت رسیده بود


فال‌گیر با آنان دور میز نشست
کرکره، آفتاب را قطعه قطعه کرده بود
فال‌گیر چراغی را نشان داد
که میان غبار نفس‌های آخر را می‌کشید
به گل‌های فلزی اشاره کرد
که ساقه‌هایش را در گلدان آب گذاشته بودند
و ساعت شنی را نشان‌شان داد
که ثانیه را به خاک می‌سپرد
آن‌گاه گل‌سرخ خوش‌عطری را
از میان سینه‌اش بیرون کشید و
زل زد در چشم تک‌تک آن‌ها


ابر همیشه ول‌گرد
جشن‌ها با جامه‌های رنگارنگ
بادی که جهان را دور می‌زند
برگ درختان را می‌لرزاند
هق‌هق کودکان
مراسم خاک‌سپاری
خانه‌های ویران که باز ساخته می‌شوند
راه‌های از یاد رفته که پس از قرن‌ها
دیگربار کشیده می‌شوند
...

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :