شعری از رسول رضایی


شعری از رسول رضایی نویسنده : رسول رضایی
تاریخ ارسال :‌ 28 اسفند 03
بخش : شعر امروز ایران

 

سبّابه‌ی آهو

 


در لتّه‌ی پنجره 
قامت آفاق مفتون
و دو راز سفید از سینه‌ات روییده بود

از ستیغ کوه
از سلاله‌ی گیاهان
نور می‌تافت به سبّابه‌ی آهو
و نَمی پذیرنده
در بازوی فلق
ساختار زهر را کاهیدن بود

تو نگهبان رنگ‌هایی
و کمان ابروهات از تبارِ تسلّاست

در بیناییِ گیاهان
تَطوّر شاخه‌ها را تنویر کن
که عصری مُرصع
در مزارعِ کُلزا
در بَدَوی‌ترین حالت ممکن
بوسه مصمم بود

ترجمان موهات
تسلّای مدید است
و از یال‌هات بویِ سِدر توزیع می‌شود

به بوسیدن نبض هنگام عبور از میدان آزادگان قسم
کلمه رو به کلمه‌ای دیگر ایستاده است
کلمه‌ای از لبه‌ی آینه بیرون می‌جهد و
در کلمه‌ای دیگر غرق می‌شود.

 

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :