شعری از راینر ماریا ریلکه
ترجمه ی کامبیز جعفری نژاد
تاریخ ارسال : 8 آبان 96
بخش : ادبیات جهان
شعری از راینر ماریا ریلکه
ترجمه ی کامبیز جعفری نژاد
1926 - 1875
Rainer Maria Rilke
ریلکه از بزرگترین شاعران و نویسندگان آلمانی زبان است. او در پراگ که در زمان تولد وی بخشی از امپراتوری اتریش- مجارستان بود چشم به جهان گشود. در سال 1897 با بانویی بنام «لو آندریاس سالومه» آشنا شد که وی را با افکار و اندیشه های نیچه آشنا کرد و به سفر ایتالیا و روسیه برد.
ریلکه در سال 1900 با مجسمه سازی بنام «کلارا» ازدواج کرد. در سال 1916 و در بحبوحه ی جنگ جهانی اول به خدمت سربازی فراخوانده شد و به شدت تحت تاثیر فجایع حاصل از جنگ قرار گرفت.
آثار ریلکه که عبارتند از نامه ها، داستان ها و تعدادی دفتر شعر حاکی از عبور وی از سنت و پیوندش با مدرنیسم هستند. این آثار اغلب حول مضامینی هستی گرایانه چون صفات فردی، عشق، مرگ، انزوا و دشواری ارتباط با دیگران می چرخند و از ترس های دوران کودکی و تمایلات قلبی او نسبت به خداوند پرده برمی دارند.
پلنگ
نگاهش از عبور مداوم میله ها خسته است
و خستگی راه بر نور نگاهش فرو بسته است
گویی هزاران میله ی سرد احاطه اش کرده اند
و در آنسوی صف میله ها هیچ است که قامت افراشته است.
گامهای نرم و استوارش، چُست و چابک و موزون
دایره ها به گردش می کشند تَنگ
و اراده ای بس سترگ در مرکز رقصی چنین آیینی
مات و مبهوت گوشه گرفته است.
گاه و بیگاه پلکی می زند
و خیالات و صُوَر یکایک راه به درونش می جویند
از عضلات ورزیده اما بازداشته اش می گذرند
و در میان قلبش رنگ می بازند.
His gaze against the sweeping of the bars
has grown so weary, it can hold no more.
To him, there seem to be a thousand bars
and back behind those thousand bars no world.
The soft the supple step and sturdy pace,
that in the smallest of all circles turns,
moves like a dance of strength around a core
in which a mighty will is standing stunned.
Only at times the pupil’s curtain slides
up soundlessly — . An image enters then,
goes through the tensioned stillness of the limbs —
and in the heart ceases to be
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه