شعری از داریوش جلینی

تاریخ ارسال : 6 مهر 04
بخش : قوالب کلاسیک
به دیوونگیهای من تن بده
بذار با تو دنیامو باور کنم
تو یه ماه نابی و من عطرتو
میخوام توی برکه شناور کنم
از این جسم مجنون منو دور کن
من و پنجره چشبهراه توایم
دو از هم جدای غریبانهایم
که تاوان یه اشتباه توایم
نذار عقربه راهو راحت بره
حواس زمانو به خود پرت کن
دلانگیزی لحظهی دیدنو
برای تپشهای دل شرط کن
واسم ابر و بارون و مه خلق کن
میخوام عاشق فصل پائیز شم
به حال و هوام رنگ سبزو نزن
بذار با شکستن دلانگیز شم
تو ساحرترین روح آیندهای
بیا روح بیجونمو پاک کن
مدادرنگیاتو نکش رو تنم
هوای جهانم رو غمناک کن
هوای جهانم رو جوگندمی
صدای سکوتم رو فریاد کن
نگاه غروبم رو خاکستری
منو از غم بودن آزاد کن
چه تاوان تلخی شده عشق تو
چقد فاجعه چشبهراه منه
ببین درد بنبستهای مریض
داره شهر من رو قدم میزنه
یه آهنگ بیمنطقی توو دلم
تماشای چشماتو هاشور زده
هنوزم همون مرد دریاییام
که قلبش واسه چشمهات شور زده
لینک کوتاه : |
