شعری از حسین جنتی
تاریخ ارسال : 28 اسفند 93
بخش : قوالب کلاسیک
شکوه و کرّ و فر از دست داده آمده ایم
خبر دهید به یاران پیاده آمده ایم
بگو به بام نیایند و طیل و دف نزنند
که هرچه بود به میدان نهاده آمده ایم
نمانده بر تنمان رخت از نبرد شدید
چنانکه مادرمان تازه زاده آمده ایم
زبان ز لکنت آن سرگذشت ، بسته ولی
به زخم تازه دهان برگشاده آمده ایم
به جشن شادی و اسفند و آرزو رفتیم
به زور مستی یک خمره باده آمده ایم
درخت وار اگرچند زخمی تبریم
وگرچه مرده ، ولی ایستاده آمده ایم
لینک کوتاه : |
چاپ صفحه