شعری از بهراد باغبانی نیک


شعری از بهراد باغبانی نیک نویسنده : بهراد باغبانی نیک
تاریخ ارسال :‌ 31 تیر 01
بخش : شعر امروز ایران

 

 


شهر را تکه‌ای چشم‌هات
 خفه می‌کند در شعر
 در همین ‌سطرها 
که در حال انقلابی دوباره‌
 
در نهایت سطری
مثلاً روزنامه‌ای که تیترم بخوانی
یا پخشم کند کانالی
این کلمات با چکمه‌هاش تخت را  
از زیر به رو به بغل‌خوابی
به انفجار حنجره وُ
با طعم لهجه   
بریزد در "جمله‌های پر از تو"!

 شکلِ بلندِ تو   
در سایه‌اش یقه‌اش صاف می‌کند
حنجره در شکل‌های شکنجه‌گری از گونه‌ها
به لب‌های من  مرگ بریزد
بعد دوباره به لب برسد این کلمه
کات!

به سکانس بعدی مردی
شبیه زنی در بیداری  
که حافظ می‌خواند
خیالت مرا در بغل
و عطر از اتاق پر می‌شود.

چِک‌ام می‌کنی وُ
برمی‌گردی
خاموشی خانه         
شیر گاز
و از من بیرون می‌زنی
از بی‌نهایت سطری
 که باران کوچه را
و عذاب از تعطیل ماندن گل‌فروشی‌ها
و عبور کنم از گل‌های صورتی پیرهن تو.

تَرس از
تراسِ
پایینِ
همین ساختمانِ
رفته در عطرِ عمود در هوا
 
و زنی که چشم دارد این هوا

و اسپند دود می‌کند هر روز
و به دیوار اتاقم
دوباره زل می‌زنم
و چشمی که دارد از خوشگلیش می‌ترکد

هجوم زردی
که از قاه‌قاه ظهرهای پاییز بود
و عصرها درِ خانه‌شان
در اجرای دیگری
آخ ازین عذاب‌ها که برایم می‌آوری
از این ولتاژِ بالا که در سر دارم   
آخ دارد آخ
مویرگ‌هام را شیار به شیار
 تراس به تِراس
طبقه به طبقه می‌ترکاند  
و "یکی" از رگ‌هام می‌گذرد
به من
به منطقه
به سیکل‌های منظم حضورت
در   
با/ بی طبقه می‌کُشدَم
نفسم می‌بُـــــرَد.

ای لفاظی باران در بهار بر تابوت بی روح زمین
که پلکان به پلکانِ مرا می‌دَری

عطری به لهجه‌ی دریا
می‌پراکنی می‌کنی ‌جن‌وار
می‌ترسی از غرق شدن
در سطرهای مطنطن در راه

بی‌نظم‌تر از
موهاااااات در باد
پریشان‌تر از این شعر....

   لینک کوتاه :

  چاپ صفحه
بیان دیدگاه ها
نام و نام خانوادگی : *
ایمیل :
URL :
دیدگاه شما : *
  کد امنیتی
کد امنیتی :